نگرانیهای امنیتی بعد از جنگ جهانی دوم بود که منجر به شکلگیری ناتو و بعدها ورشو شد. با فروپاشی احزاب کمونیست در شرق اروپا و شوروی، نظم جهانی لیبرالی در قالب ناتو توانست یکهتاز جهان شود.
اما با ورود به قرن اخیر، شاهد ظهور چالشهای جدید جهانی و بروز نگرانیهای تازه در عرصه حکمرانی دولتها هستیم. از جمله مهمترین این چالشها، مسائل اقتصادی و بیثباتی در تأمین انرژی است که محصول برخی شوکهای امنیتی در جهان امروزی میباشد. مضاف بر اینکه تغییرات اقلیمی باعث شده تا تأثیرات منفی شوکهای اقتصادی در جهان نمود بیشتری یابد. بیراهه نیست اگر بگوییم در عصر جدید دولتهایی با ثباتتر هستند که بتوانند چالشهای اقلیمی و اقتصادی را مرتفع کنند و در این زمینه، صاحب قدرت باشند. از این منظر دولتها و سازمانهایی که ظرفیت اقتصادی بیشتری دارند از اهمیت و ارزش بالاتری برخوردار هستند.
در واقع به واسطه تغییرات گسترده در نوع چالشها و تهدیدات و اولویت قرار گرفتن اقتصاد و اقلیم، شاهد ظهور و اهمیتیافتن سازمانهایی جدید هستیم؛ سازمانهایی که اگرچه برخی از آنها در قرن گذشته ریشه دارند؛ اما در برهه کنونی هم اهمیت مضاعف یافتهاند و هم شکل تازه و نهفتهای از رویاروییها و تقابل را در برهه کنونی نمود بخشیدهاند. در کنار تغییرات اقلیمی و اهمیتیافتن جنبههای اقتصادی روابط بینالملل، این مهم را نیز باید افزود که استفاده ایالات متحده از سلاح دلار و تحریم به منزله اهرم فشار علیه دولتها، منجر به شورش علیه لیبرالیسم اقتصادی در غرب و توجه هر چه بیشتر به سازمانهای غیرغربی مثل شانگهای و بریکس شده است. نظر به آنچه بیان شد، احتمالاً بیراهه نباشد که از منظری متفاوت و با نگاه سیاستورزی، مأموریت گروه هفت و بریکس امروز را بتوان با ناتو و ورشو دیروز مقایسه کرد. این دو سازمان اقتصادی، جهان را به دو دسته تقسیم کرده است. دستهای که آمریکا و متحدان ایالات متحده هستند و در تلاش برای تداوم نظم اخیر بینالمللی با اتخاذ مواضع روسهراسی و حمایت از اوکراین میباشند و دستهای دیگر که به طور بیسابقهای به تجدید نظر در نظم بینالمللی و خروج از جهان تکقطبی اشاره میکنند. تقریباً برای گروه دوم مشهود است که مدل تکقطبی حکمرانی جهانی تحمیل شده از سوی غرب کارآمد نیست. ساختارها، سازمانها و واسطههای مالی آن تهدیدزا و رو به پایان بوده و در واقع فقط در خدمت غرب است. برای مثال به تازگی، «لولا داسیلوا» رئیسجمهور چپگرای برزیل در پایان سفر خود به چین به طور صریح آمریکا و ناتو را مولد بحران در اوکراین دانست و پایان جنگ را به تجدیدنظر غرب در سیاستهای جنگطلبانهاش منوط کرد. او همچنین گفت: «واضح است کسانی که خود را «ارباب دنیا» میدانند، احساس ناراحتی میکنند. با این حال، ما میخواهیم به این افراد بگوییم:ما نمیخواهیم بالاتر از کسی باشیم، ما فقط خواهان برابری هستیم.» مقامات آمریکایی و اروپایی در جریان سفر داسیلوا به پکن به خوبی دریافتند که تغییر راهبردهای تثبیتشده جریانات ضد آمریکایی در سراسر دنیا با تغییر رفتار ظاهری کاخ سفید امکانپذیر نیست! به نظر میرسد تحولات بینالمللی از غرب تا شرق آسیا و از آفریقا تا آمریکای لاتین، همگی نشانههایی از وجود یک پیچ تاریخی، مبنی بر تغییراتی عمیق در نظم جهانی است که زیربنای این تغییر، پیرامون سازمانهای قدرتمند اقتصادی خواهد بود. اکنون نیز به فاصله چند روز از نشست گروه هفت در ژاپن و بیانیههای تند علیه برخی دولتها، اعضای گروه بریکس در آفریقای جنوبی با دستور کاری تازه، مبنی بر سازماندهی همکاری سودمند به منظور توسعه برنامهای سازنده برای تثبیت اقتصاد جهانی و ایجاد نظم جهانی هماهنگ، گرد هم آمدهاند. بریکس علاوه بر جذب کشورهای در حال توسعه، به عنوان پایگاهی برای دریافت درخواست عضویت از دولتهای قدرتمند و مستقل نیز قرار گرفته است. ترکیه، ایران، آرژانتین، امارات، الجزایر و... از این کشورها هستند. پیشنهاد برزیل، روسیه و دیگر اعضا در حذف دلار و استفاده از مکانیسمهای پیامرسان درونی برای ایجاد شبکه تسویه داخل سازمان و همچنین استفاده از ارزهای ملی برای تجارت بین اعضا، موجب توجه بیشتر کشورها به بریکس شده است؛ چراکه مؤلفههای اساسی در آزادی تجارت خارجی و تسهیل در امورات آن را سرلوحه خود قرار داده است.
احتمالاً بریکس در سالهای آینده بتواند ظرفیتی بزرگ در شکلدهی و معماری نظم و ساختار جدید بینالمللی به ویژه در زمینه اقتصاد باشد؛ لذا توجه دولت سیزدهم به این سازمان و درک الزامات و ضروریات استفاده از ظرفیتهای بریکس برای ایجاد توازن در سیاست خارجی و تجارت بینالمللی برای رفع چالشهای اقتصادی، امری قابل تقدیر بوده که باید با همت هر چه بیشتر ادامه یابد.