نخبگان سیاسی به همراه احزاب و گروههای سیاسی در عرصه حوزه اجتماعی رسالتهای متعددی برعهده دارند که در صورت عمل به وظایف، بخشی از مسائل و مشکلات کشور مرتفع خواهد شد. در این میان حفظ انسجام ملی، دعوت به همدلی و همگرایی برای حل مشکلات جامعه و کاهش منازعات از طریق تولید زبانی مشترک برای گفتوگو و تعاملات اجتماعی، از جمله مهمترین کارکردهای مورد انتظار است که حاصل آن حفظ «حال خوب» مردم و افکار عمومی با وجود مشکلات، کمبودها، کاستیها، محدودیتها، اختلافنظرها و تعارض منفعتها است!
نقشآفرینی نخبگان اتفاقاً زمانی اهمیت خواهد یافت که به هر دلیلی منازعهای اجتماعی که میتواند عاملی داخلی یا طراحی بیرونی داشته باشد، خیابانهای یک شهر را دستخوش آشوب و تنش کند و بخشی از جامعه را در برابر بخشی دیگر قرار دهد. ورود بهنگام نخبگان میتواند از آتش خشم بالا آمده بکاهد، مانع آتشافروزی شود و جامعه را به سمت مطالبهگری مطلوب سوق دهد و آنها را به فرارسیدن بهار انتخابات و خلق فرصتی قانونی برای اظهارنظرات و انتخابها در پای صندوق رأی امیدوار سازد. لازمه این مهم وجود احزاب و گروههای سیاسی فعال، پویا و مسئولیتپذیری است که به عمق وظیفه خطیر خود آگاهند و حاضرند برای تأمین منافع ملی، منافع جناحی خود را قربانی کنند، و برای کسب فرصتهای سیاسی، مصالح کشور را به تاراج نمیگذارند.
این روزها پریشاندلان و آشفتهخاطرانی به عنوان بخشی از فعالان سیاسی کشور در حال تزریق یأس و ناامیدی در جامعهاند که خود دچار آشفتگی ذهنی و بنبست عملی در ارائه نسخه درمانی برای دردهای کشورند! تردیدهای نشسته بر جانشان آنها را فرسنگها از آرمانهای انقلاب این ملت دور ساخته است! ارزشها و هنجارهای آنان دستخوش دگردیسی و بازاندیشی شده است و نام و یاد خط امام، اصلاحطلبی و... تنها عنوانی بیمسما را برای آنها یدک میکشد! آنها مدعیاند آنچه در قلم و کلامشان میآید، تنها بازتاب واقعیتهای جامعه است، در حالی که آیینه غبارآلوده ذهن و قلبشان است که در آثارشان تجلی مییابد و خواسته یا ناخواسته با آیه یأسی که میخوانند، بستر سَرخوردگیهای اجتماعی را فراهم میآورند!
آنان به خوبی میدانند که هر تلاشی برای اظهارنظر در مورد جامعه، صرف توصیف نیست؛ بلکه قدمی است در مسیر هُل دادن جامعه به سمتی که مفسر خود به آن علاقهمند است یا انتظار آن را دارد؛ لذا بداخلاقیها و بیانصافیهای این روزهای برخی قلم به دستان در اقدامی فراتر از توصیف، سوقدادن جامعه به مسیری است که در آن یأس و ناامیدی کامل بر جامعه سایه افکند، جامعه دستخوش چنددستگی، تفرق و تشتت شود، میل مردم به حضور پای صندوق رأی کاهش یابد و امیدشان به تحول و فرارسیدن روزهایی بهتر از دیروز کمفروغ شود! اما حقیقت آن است که ملت غیور ایران بدحالی، ناتوانی، ضعف و سستی همه احزاب و فعالان سیاسی را که امروز بر طبل یأس و ناامیدی میکوبند، درک میکند و به خوبی آگاه است که آینده روشن انقلابی با اراده ملت و همدلی دستیافتنی خواهد بود.