حمله روز سی خرداد نیروهای امنیتی و انتظامی آلبانی به مهمترین مرکز تجمع منافقین، رخدادی مهم و دارای تأثیرات درازمدت است و به میزان اهمیت آن، ابهاماتی هم دارد.
سازمان منافقین بدنامترین سازمان سیاسیـ امنیتی (حداقل در 100 سال اخیر ایران) است؛ چه اینکه این گروهک دستکم 17 هزار شهروند عادی ایرانی را تنها به جرم هواداری از جمهوری اسلامی در کوچهها و خیابانهای این کشور به شهادت رسانده است و میتوان گفت هیچ دسته و گروه دیگری چنین پرونده سیاهی با این حجم شهید ندارد. سازمان منافقین در جنگ سنگینی که به ایران تحمیل شد، ابتدا در نقش ستون پنجم عراق و سپس در نقش عملیاتی و پیشمرگ نظامیان صدام حسین علیه ایران عمل کرد و دسته و گروه دیگری چنین سرگذشت خیانتباری نداشته است. این گروهک پیشرفتهای علمی ایران را به پروژههای امنیتی تبدیل کرد و پیشران حرکت غرب در اعمال محدودیت و تحریمهای سخت اقتصادی علیه ایران بود و آن را به یک جدال 20 سالهـ 1382 تا 1402ـ غرب علیه ایران تبدیل کرد و هیچ دسته و گروه دیگری در این 100 سال مشابه چنین نقش ضدملی را ایفا نکرده است. سازمان منافقین در این 40 سال به صورت یک «سازمان اجارهای» و «پروژهپذیر» درآمد و در این راه هیچ خط قرمزی نداشت. منافقین در این جایگاه هم در تاریخ 100 ساله ایران بدیل و مشابهی نداشتهاند.
طرف دیگر بحث، کینه و عداوت شدید غرب نسبت به اسلام و محور آن، یعنی جمهوری اسلامی است. اهانت صریح و رسانهای غرب به ساحت قرآن و پیامبر(ص) و حمایت علنی سران اروپا از آن و راهاندازی 9 جنگ سنگین علیه کشورهای اسلامی طی 15 سالـ 2001 تا 2014ـ درجه تنفر غرب از مسلمانان را نشان میدهد. به همین دلیل غرب طی چهار دهه گذشته همواره از سازمان منافقین و اقدامات آن حمایت کرده و به آنان به مثابه سربازان خود نگریسته است. اینها با وجود کینهای که از صدام حسین در دل داشتند، حساب منافقین را از او و ارتش بعث عراق جدا کردند؛ حال آنکه منافقین در فاصله سالهای 1363 تا 1380 در همه اقدامات و جنایات رژیم سابق عراق از جمله کشتار کردهای عراقی و ایرانی در حلبچه و سردشت و نیز کشتار مردم شیعه عراق در جریان انتفاضه شعبانیه که به کشته شدن دست کم 500 هزار نفر عراقی انجامید، شرکت داشتند.
در سال 1395 که دولت عراق برنامه اخراج این سازمان تروریستی، خودکامه و پروژهپذیر را به اجرا گذاشت و آمریکا به دلیل اصرار ایران بر انحلال پایگاه منافقین در حومه بغداد، نتوانست مانع اخراج آنان شود، در پی یافتن جای مناسب که تجمع و قدرت عملیاتی منافقین را حفظ کند، برآمد و در نهایت کشور مسلمان آلبانی در اروپا را با وعده پرداخت سالانه حدود یک میلیارد دلار به واگذاری یک منطقه در حومه تیرانا، پایتخت آلبانی وادار کرد. در این میان، برابر اسنادی که قبلاً منتشر شدهاند و سعودیها هم آن را تکذیب نکردهاند، بار مالی توافق واشنگتنـ تیرانا عمدتاً بر دوش ریاض بوده است. بنابراین، در اینجا صحبت از یک گروهک تروریستی تحتالحمایه است که در جدول جنگی آمریکا علیه ایران، جایگاه «نیروهای عملیات ویژه» داشته است. این موضوع چرایی برخورد غرب با منافقین را پیچیدهتر میکند.
اینجا باید دید در موضوع ایران طی ماهها و حداکثر یک سال اخیر چه تفاوتی رخ داده که آمریکاییها و اروپاییها به مال و سرمایه خود آتش زدهاند؟ در این یک سال، غربیها همه توان امنیتی، سیاسی، اطلاعاتی، تکنولوژیک و رسانهای خود را پای کار آوردند تا آنچه در گفتههای پمپئو، وزیر خارجه وقت آمریکا آمده بود؛ یعنی تغییر جمهوری اسلامی اتفاق بیفتد و همه برنامههای عملیاتی غرب روی این موضوع سوار شد.
اما آنچه اتفاق افتاد، با آنچه در طراحی غرب آمده بود، تفاوت بسیار داشت. در واقع، اغتشاشات پاییز 1401 ایران عملاً به وزنکشی و تعیین تکلیف گروههای مخالف ایران تبدیل شد. سازمان منافقین مدعی بود میتواند درگیریهای امنیتی را تا آنجا گسترش دهد که این بار جمهوری اسلامی نتواند اوضاع را جمع کند. کما اینکه سلطنتطلبها هم مدعی بودند قادرند میلیونها جمعیت ایرانی ضدجمهوری اسلامی را در تهران و شهرهای دیگر به میدان آورند. برخی اسناد نشان میدهد، سرویسهای غربی به ویژه سیا باور کرده بودند که این بار اتفاق مهمی در ایران روی میدهد و بر این اساس مقامات ارشد آمریکا و اروپا را متقاعد کردند پای کار بیایند و کار به افتضاح دیدار رئیسجمهور فرانسه با یکیـ دو عنصر دست چندم مخالفان ایران انجامید و به مضحکهای تبدیل شد.
در پایان پاییز که ماجرا جمع شد، غربیها ماندند و یک صورتحساب سنگین در مقابل ایران. نتیجه کار غربیها، سرعت گرفتن روابط ایران با روسیه و چین و مهمتر از آن به حاشیه رفتن جریان غربگرا در ایران بود. از این زمان تحقیر سازمانهای مخالف ایران از سوی غرب شروع شد و به موازات آن خیمه وحدتی که برای تجمیع قوای براندازی برپا شده بود، خوابید و گروهکهای بیریشه با یکدیگر درگیر شدند.
اما حساب منافقین در این پرونده سنگینتر بود؛ زیرا هزینهای که غربیها در این 40 سال برای منافقین کرده بودند، برای گروهکهای دیگر نکرده بودند. از این رو برخورد با منافقین در مجموعه غرب شروع شد و این برخوردها از یکسو جنبه حسابکشی داشت و از سوی دیگر جنبه ترمیم روابط با تهران. کما اینکه همزمان با این رخدادها، اتحادیه اروپا و فرانسه هم پس از نزدیک به یک سال امتناع، علامتهای ایجابی به سمت تهران دادند.