راهکارهای رهایی از شرطی شدن اقتصاد در گفتوگوی صبح صادق با مهدی صادقیشاهدانی بررسی شد
اقتصاد ایران در طول یک دهه اخیر نسبت به برجام شرطی شده است. موضوعی که «ریچارد نفیو» در کتاب «هنر تحریمها» از آن سخن گفته است. بنابراین، دولت برای رهایی از این وضعیت باید اقدامات اساسی انجام دهد که عمدهترین اقدام هم فاصلهگذاری بین برجام و اقتصاد است. فاصلهگذاری میان برجام و اقتصاد موضوعی است که «صبح صادق» در گفتوگو با دکتر مهدی صادقیشاهدانی، رئیس دانشکده اقتصاد دانشگاه امام صادق(ع) آن را بررسی کرده است.
عنوان میشود اقتصاد ایران نسبت به برجام شرطی شده است؛ شرطی شدن اقتصاد به چه معناست و به جز برجام چه موارد دیگری میتواند چنین عکسالعملی را در برابر اقتصاد به دنبال داشته باشد؟
شرطی شدن اقتصاد به معنای این است که وقتی شما میخواهید در نظام اقتصادی سرمایهگذاری کرده و توسعه سرمایهای داشته باشید و پروژههای جدید اضافه کنید و صادراتی را توسعه دهید و وارد بازارهای بینالمللی شوید، همیشه صبر کنید و در انتظار ایجاد شرایط کذا و کذا باشید. یکی از مصادیق این شرایط میتواند برجام باشد یا برای نمونه، ما به دلیل اینکه با برخی کشورها رابطه نداریم، بگوییم صبر کنید تا رابطه ما با این کشورها برقرار شود، بعد وارد بازارهای جهانی شده و بازارهای منطقهای و بینالمللی را تسخیر کنیم. در حالی که اگر نظام اقتصادی را معطل برخی شرطها نکنیم، میتوانیم بر برخی مشکلات فائق آمده و شرایط پویایی برای خود فراهم کنیم.
دولت برای خروج از چنین شرایطی به چه اقداماتی نیاز دارد؟ چگونه میتوان میان برجام و اقتصاد فاصلهگذاری کرد؟
برای اینکه از شرطی شدن اقتصاد نسبت به برجام رهایی پیدا کنیم، یکی از کارها این است که موضوع مردمی کردن اقتصاد را در دستور کار جدی قرار دهیم. توجه به مشارکت مردم در عرصههای اقتصادی در راستای این مهم اهمیت بسیاری دارد.
عبور دادن اقتصاد کشور از وضعیت موجود مستلزم آن است که از آحاد مردم بخواهیم وارد عرصههای اقتصادی شوند. تجربه نشان داده است، مردم این ظرفیت و توان را دارند که بر همه مشکلات و محدودیتهایی که نظام سلطه جهانی بر ما تحمیل کرده، پیروز شوند.
یکی از نگرانیها در این زمینه، بحث محدودیتهایی است که در رابطه با صادرات وجود دارد. ما به این شکل این محدودیت را بیان میکنیم که اگر ما یک کالایی را صادر کنیم، درباره بازگشت پول آن دچار مشکل میشویم؛ این در حالی است که خیلی از صادرکنندگان ما که از بدنه مردم هستند، به راحتی کالای خود را صادر میکنند و پول آن را هم بر میگردانند. این موضوع نشان میدهد، مردمی کردن اقتصاد یک قدرت علیحدهای است که اگر ما بتوانیم از این ظرفیت استفاده کنیم، هیچ گاه مجبور نخواهیم شد که اقتصاد را شرطی کرده و به شرایط برجام گره بزنیم.
هر چند این به معنای آن نیست که به دنبال برجام هم نرویم؛ بلکه عدهای بنا بر وظیفه قانونی و ملی خود این مسئله را دنبال میکنند و نهایت ظرفیت خود را برای نتیجه گرفتن از برجام به کار میبرند؛ اما اینکه مجموعه نظام اقتصادی کشور را به برجام گره بزنیم و همیشه تفکرمان این باشد که برجام اگر درست شود، آنگاه ما چنین و چنان خواهیم کرد، درست نیست.
این تفکر اقتصاد و نظام اقتصادی را دچار چالشهای متعدد و متفاوت میکند؛ از جمله اینکه نظام اقتصادی ما را دچار چالش رکودی و چالش تورمی خواهد کرد؛ در صورتی که وضعیت کلی اقتصاد به گونهای است که با حضور مردم در صحنه اقتصاد و فعالیتهای اقتصادی، اقتصاد از حالت شرطی خارج میشود و ما به راحتی میتوانیم ظرفیتهای صادراتی خوبی داشته باشیم.
البته این منوط به این است که محدودیتهای صادراتی را که از بدنه اجرایی تحمیل میشود، کم یا کلاً برطرف کنیم. بنابراین ما با توسعه صادرات و دسترسی به بازارهای همسایه و همچنین بازارهای بینالمللی میتوانیم مقیاس تولیدمان را افزایش دهیم که در نتیجه آن در نظام تولیدی با مسئلهای به نام صرفهجوییهای حاصل از مقیاس مواجه میشویم. به این ترتیب، نتیجه خوبی برای قیمتهای تمام شده خواهد داشت و قدرت رقابتی خوبی در مقایسه با کالاهایی که در بیرون نظام اقتصادی تولید میشود، پیدا خواهیم کرد.
در این گذر است که مشاهده میکنیم اقتصاد را شرطی نکردهایم؛ بلکه دو مسیر طی میشود: 1ـ مسیری که برجام را به نتیجه میرساند و ۲ـ مسیری که سعی کند با وجود محدودیتهایی که عدهای از قدرتهای جهانی فراروی جمهوری اسلامی قرار میدهند، بتوانیم با قدرت فعالیتهای نظام اقتصادی را جلو ببریم و فعالیتهای اقتصادی کارکرد خود را داشته باشد و هیچ گاه تحت تأثیر این محدودیتها قرار نگیریم تا نظام اقتصادی بتواند نتایجی را که انتظار داریم، برای مردم داشته باشد.
چرا برخی عنوان میکنند اگر برجام محقق نشود، عملاً اقتصاد ما به نتیجه نمیرسد؟ هر چند این امر بیشتر در دولت گذشته ریشه دارد، ولی چرا موفقیت اقتصادی را منوط به حل مشکل ارتباط با برخی کشورهای مستکبر میدانند؟
فکر میکنم درباره برجام داریم دچار اندکی افراط میشویم، چراکه کسی مخالف اعمال مسائل برجام نیست واگر مسائل برجام حل شود، شرایط کار کردن در نظام جهانی برای جمهوری اسلامی خیلی راحت تر خواهد بود؛ ولی مسئله این است که تنها بخشی از برجام در اختیار ماست و ما نمیتوانیم شبانهروز از برجام صحبت کنیم و بگوییم که ما موافقیم و طرف مقابل ما هم این را بپذیرد؛ چراکه ما ممکن است آمادگی لازم را برای آن داشته باشیم؛ ولی طرف مقابل ما برجام را نپذیرد.
عدهای معتقدند، اگر برجام به نتیجه برسد، شرایط و کارکردهای اقتصادی ما بهتر خواهد بود و کسی هم منکر آن نیست. اما مسئله اینجاست که شما از مؤلفههایی در یک بسته صحبت میکنید که برخی از آنها در اختیار تو نیستند و نمیتوان روی آن مؤلفهها مدیریت مد نظر را اعمال کرد. عقل سلیم میگوید اگر شما در یک بسته نمیتوانی همه مؤلفهها را تحت تأثیر قرار دهی و رویشان اعمال نظر و قدرت کنی، از زمان استفاده مناسب داشته باش و ببین چگونه میتوانی از ظرفیتهای زمان حال برای کم کردن چالشهای آینده استفاده کنی.
طبیعی است اگر برجام را داشتیم، با تلاش کمتری اهداف بیشتری از نظام اقتصادی را محقق میکردیم؛ ولی طرف دیگر ماجرا را هم باید نگاه کرد و دید که وقتی مؤلفههایی در بستهای، مانند برجام محقق نمیشود، نباید بنشینی و اجازه بدهی که نظام اقتصادی وارد چالشهای جدی شود، لذا براساس عقل سلیم باید از هر فرصتی بهره ببریم و نباید فرصتهای جاری را از دست بدهیم؛ چراکه با شرطی کردن اقتصاد و گره زدن مسائل اقتصادی به کشور و مسائل سیاسی و برجام و... فرصتهای جاری و خاص از دست میرود. بنابراین، عاقلانه فکر و تدبیر کردن ایجاب میکند که ما از تمام ظرفیتهای یک مقطع زمانی بهره کافی را ببریم و اجازه ندهیم اقتصاد بیش از این وارد بحران شود؛ چراکه ورود به بحران ضررهای بسیاری به نظام اقتصادی، سیاسی و اجتماعی وارد میکند.
مردمی کردن اقتصاد را به منزله یکی از راهکارهای اصلی در فاصلهگذاری میان برجام و اقتصاد عنوان کردید؛ چه راهکارها و مؤلفههای دیگری برای این امر وجود دارد؟
موضوع مردمی کردن مؤلفه بسیار اساسی است؛ البته ممکن است راهکارهای دیگری، از جمله راهکارهای سیاسی یا ترکیبی از راهکارهای سیاسی و اقتصادی هم وجود داشته باشد؛ اما مردمی کردن سمبه پر زوری است که اگر از آن استفاده کنیم، در همه عرصهها برنده خواهیم شد. مردم ظرفیت بسیار فوقالعادهای دارند و با بسیاری از محدودیتها میتوانند کنار بیایند و از خیلی از محدودیتها عبور کنند؛ شاید دولتها نمیتوانند به تنهایی با بسیاری از محدودیتها کنار بیایند؛ ولی مردم میتوانند با بسیاری از محدودیتها کنار بیایند و ازبرخی عبور کرده و با بسیاری محدودیتها دست و پنجه نرم کنند.
ظرفیت مردم به گونهای است که حتی تحریمهای بسیار سنگین خیلی اوقات نتوانسته است مشکلی برای مردم ایجاد کند؛ ولی ممکن است همان تحریم برای دولت مشکلساز باشد؛ چراکه در نظام جهانی بنگاهها با بنگاهها و مردم با مردم در ارتباط هستند و در حالی که مردم داخل یک کشور با مردم داخل یک کشور دیگر در تعامل هستند هیچ قدرتی نمیتواند این تعامل را دچار مشکل و خدشه کند. پس مردمی کردن اقتصاد، یعنی استفاده از ظرفیت مردم برای اینکه مردم در تعامل با مردمان دیگر کشورها قرار بگیرند و این تعامل سازنده بین مردم یک کشور و مردم سایر کشورها میتواند در نظام اقتصادی و حتی اجتماعی بر هر مشکلی فائق بیاید.