«فرد پیروز همه چیز را میبرد» این شاید خلاصهترین توصیفی است که میتوان از نظام انتخاباتی ایران در 120 سال گذشته به کار برد. نظامهای انتخاباتی را میتوان سازهای معرفی کرد که رقابتها برای کسب قدرت بر پایه آن شکل میگیرند. در نظام انتخاباتی به این پرسش پاسخ داده میشود که یک فرد یا حزب چگونه و بر چه اساسی میتواند در انتخابات شرکت کرده و سازوکار پیروزی او در این مبارزه چیست؟ آنچه در انتخابات ما دیده شده، این است که جناحها، جریانها، ائتلافها و... پس از شرکت در انتخابات اگر بتوانند از رقیب خود پیشی بگیرند و وارد ساختار شوند، دیگر رقیبشان که بخشی از ساختار انتخاباتی بوده، هیچ سهمی از کیک قدرت نخواهد برد و از عرصه قدرت حذف خواهد شد. این در صورتی است که ممکن است میزان آرای بازنده تفاوت فاحشی با رقیب خود نکند. این موضوع را میتوان به سادگی در انتخابات دهم ویازدهم مجلس مشاهده کرد که فهرست پیروز تمام کرسیهای مجلس تهران را به خود اختصاص داد و رقیب از رسیدن به حتی یک کرسی نیز ناکام ماند. این امر در طول تاریخ انتخاباتی ما ساری و جاری بوده است و سیاستورزان و نخبگان عرصه سیاسی را به اصلاح آن واداشته است. البته آنچه تا به امروز اتفاق افتاده، فصلی و مقطعی بوده و نتوانسته است به تغییر بنیادین منجر شود. مدتها قبل طراحان نظام انتخاباتی به فکر این افتادند که نظام انتخاباتی را استان محور کرده تا بتوانند از منطقهگرایی گذر کرده و احزاب را تقویت کنند که آن هم به دلایل متعددی به مرحله آخر نرسید؛ اما این بار اصلاح نظام انتخاباتی رنگ و روی دیگری به خود گرفته است و طراحان به دنبال اجرایی کردن طرح خود آن هم به صورت آزمایشی در تهران بودند. البته این طرح نیز عقیم ماند و در مجمع تشخیص مهر ابطال خورد.
انتخابات تناسبی چیست؟
«انتخابات تناسبی» یکی از نظامهای انتخاباتی است. این شکل از انتخابات در کشورها به این دلیل شکل میگیرد که چند حزب بتوانند با هم رقابت کنند. برخلاف نظام اکثریتیـ که حائزان اکثریت آرا همه کرسیهای مجلس را به نفع خود میکنندـ در این نظام انتخاباتی هر حزب به تناسب آرایی که به خود اختصاص داده است، میتواند صاحب کرسی نمایندگی شود. به این ترتیب نظام تناسبی، بر ارائه فهرست از طرف احزاب مبتنی است و انتخابات تنها در یک مرحله انجام میشود. در چنین نظامی، حوزههای انتخاباتی باید به اندازه کافی وسیع و پرجمعیت باشد تا در هر حوزه لااقل ۴ تا ۵ نفر برای انتخاب شدن لازم باشد. در این نظام انتخاباتی و برخلاف نظامهای اکثریتی، هر حزب یا جناحی میتواند در عین مغلوب شدن در صحنه انتخابات، صاحب کرسی نمایندگی شود. این نظام انتخاباتی موافقان و مخالفانی دارد و هر یک برای خود استدلالهایی دارند.
موافقان چه میگویند؟
موافقان دلایلی را برای موافقت خود بر میشمارند که مهمترین آنها موارد ذیل است:
ضرورت اصلاح نظام انتخاباتی: نظام انتخاباتی ما با وجود تغییر در برخی رویهها، همان شکل و شمایل نظام اکثریتی در دوره مشروطه را دارد؛ به همین دلیل مدتهاست که نخبگان فکری و سیاسی معتقدند باید در این نظام انتخاباتی اصلاحاتی صورت پذیرد.
عدالتمحوری: نگاهی به انتخاباتهای شهرهای بزرگ نشان میدهد، فهرست بازنده چه اصلاحطلب باشد و چه اصولگرا یا خط سوم، بخشی از بدنه اجتماعی و فکری جامعه را به خود اختصاص داده و ممکن است اختلاف آرایش با طیف برنده ناچیز باشد. با این حال و با وجود نمایندگی بخشی از جامعه برای حضور در کسوت نمایندگی به او سهمی نرسد.
فرصتی برای تقویت احزاب: موافقان انتخابات تناسبی میگویند اگر انتخابات تناسبی شکل گیرد، احزاب و تحزب نیز تقویت شده و سیاستورزی نمایندگان آنها نیز کیفیتر خواهد شد.
فصلی بودن سیاستورزی نمایندگان: یکی از اشکالاتی که مخالفان انتخابات اکثریتی به آن وارد میکنند، این است که برخی افراد انتخاب شده به محض ورود به مجلس و قرار گرفتن در موضع اقلیت تغییر رویه داده و رونالدینیوی سیاست میشوند؛ گاه از چپ به راست میزنند و گاه از راست به چپ. موافقان انتخابات تناسبی معتقدند، یکی از مزایای انتخاب لیستی و جریانی این است که فرد را موظف به ماندن در چارچوب حزب یا ائتلاف مورد حمایت خود میکند.
تقویت مشارکت: موافقان طرح تناسبی معتقدند، این طرح موجب افزایش رقابتها میشود و این رقابت به افزایش مشارکت در انتخابات میانجامد.
جدایی نمایندگان از منطقهگرایی: منطقهگرایی و اولویت دادن خواستهها و مطالبات بخشی بر ملیگرایی در مجالس حال و گذشته باعث میشود عدهای به این نتیجه برسند که با تقویت احزاب و نگاه ملی، مجلس و نمایندگان از منطقهگرایی فاصله میگیرند.
مخالفان چه میگویند؟
مخالفان تناسبی بودن انتخابات دلایلی را برای مخالفت خود با این طرح برمیشمارند که نشان میدهد این طیف با اصل تغییر نظام انتخاباتی و اصلاح نظام فعلی موافقند؛ اما آنچه با آن مخالفند، برخی اشکالات موجود در این طرح است. اما اگر بخواهیم نگاه این گروه را تورقی بزنیم، میتوان دلایل ذیل را برای مخالفت آنها برشمرد:
جامع نبودن طرح: مخالفان معتقدند نظام انتخابات فعلی مشکلات بسیاری دارد و هر طرحی برای برونرفت از شرایط فعلی باید جامع و کامل باشد. نداشتن جامعیت و برطرف کردن مشکلات پیشینی اولین دلیل مخالفت این طیف است.
پروسهای بودن شیفت نظام انتخاباتی: دلیل دوم مخالفان طرح تناسبی این است که شیفت از نظام اکثریتی به نظام تناسبی، نیازمند تمهیداتی، مانند رایزنی با احزاب و جریانها، اقناع مردمی، آموزش اجتماعی، تقویت احزاب و... دارد که در طرح مدنظر دیده نشده است.
نبود احزاب قوی: شاید مهمترین دلیل مخالفان انتخابات تناسبی این است که انتخابات تناسبی در نظامهایی شکل میگیرد که احزاب قوی وجود داشته باشد و جامعه خود را بخشی از احزاب و تحزب بداند؛ اما ما در جامعهای زندگی میکنیم که رفتار فصلی، عدم شفافیت احزاب، نبود نگاه مثبت جامعه به تحزب و... بخشی از ضعفهای اساسی تحزب ماست. به همین دلیل نمیتوان امید داشت که مشکلات با یک طرح ناقص برطرف شود.
اصلاح ضروری، اما نیازمند مقدمات
انتخابات و سیستم نمایندگی ما چه در سطح خرد، مانند شوراها و چه در سطح کلان، مانند مجلس شورای اسلامی با اشکالات اساسی مواجه است و نیازمند تغییراتی در نظام انتخاباتی و شیوه انتخاب موکلان است. یکی از مزایای طرح مذکور این است که لزوم این تغییر را گوشزد کرده و نظام ناقص فعلی را تا حدودی عادلانهتر میکند؛ اما این تغییرات به پیشزمینههایی نیاز دارد. برای جا افتادن یک طرح افزون بر جامعیت و مانعیت، استفاده از مشورت نخبگان، رایزنی با احزاب و جریانها به عنوان بازیگران انتخابات، اقناع جامعه به عنوان صاحبان رأی، آموزش مردم به علت پیچیدگیهای احتمالی نظام جدید و... نیاز است.متأسفانه، تغییر نظام انتخاباتی و اصلاح ضعفها به آمد و شدهای سیاسی وصله خورده است و آنچه نیاز است، اهتمام متولیان این تغییرات بدون توجه به فراز و فرودهای سیاسی و تلاش برای رفع نقصهاست.