تو را میخوانیم؛ در ثانیههای دردناک و ناگوار زندگی، در شادیهای پر تلألؤ امید و آرزو. شما را میخوانیم در همه
احوال.
یاد شما گسترهای است به عمق زندگی و به طول خلقت آدمی. آدمی تا هست نگاهش به لطف ابدی شماست و تا مادامی که نفس میکشد، محتاج دستهای پر مهر شماست.
انسان به غیر از شما کجا را دارد برود و آبرو و عزت و شرفش حفظ شود؟ شما نگهدار آبروها و عزتها و شرفهایید. مگر میشود کسی با دل شکسته و اضطرار به نزد شما بیاید و دست خالی برگردد؟نه! چرا که رحمت و بخشش از آستانه خانه شما معنا گرفته است.
طبیعت از پی محبت شما جان میگیرد؛ همانطور که انسان از پی رحمت شما نان و جان. انسان در این گردونه گیتی چه کسی را دارد که دلش را بخواند، حرفش را بفهمد و دردش را ببیند؟ جز شما کسی هست؟
آقا جان! ای مخاطب تک تک کلمهها و نوشتهها و درددلها و آهها و حرفهای ما، دلمان میخواهد بیشتر از همیشه حواستان به ما باشد.