انقلاب اسلامی که به پیروزی رسید، برخی گروهکهایی که اسم خلق را به یدک میکشیدند؛ ولی همیشه رویه ضد مردمی داشته و دارند، سودای قدرت و تجزیهطلبی پیدا کردند. یکی از این حوزهها گروه تجزیهطلبی کردستان بود. چند روزی از انقلاب اسلامی نگذشته بود که همین گروهکها به پادگانهای نظامی حمله کرده و برخی مراکز دولتی و حاکمیتی را به تسخیر خود درآوردند. این گروهکها برخی راههای مواصلاتی را بسته و با تسلط بر چند شهر و روستا علم تجزیهطلبی را بر افراشتند. علم تجزیهطلبیای که در دوره پهلوی دوم از سوی فردی، مانند قاضی محمد برافراشته شده بود، به دست تجزیهطلبان این دوره افتاد.
اما جمهوری اسلامی که همیشه تکیه و پایگاه حمایتی خودش را در حمایت مردم از خود دیده، تلاش کرد این رویه انحرافی را با مذاکره و گفتوگو حل کند. شاید یکی از مهمترین کتابهایی که میتواند از تلاش دولت و حاکمیت روایت دست اول ارائه کند، «در کمین گل سرخ» زندگینامه شهید صیادشیرازی است. این منابع دست اول نشان میدهند، چگونه نظام حاضر میشود در مقابل این درخواستها نرمش نشان داده و خواستههای اصیل مردم کردستان را پوشش دهد و حل کند؛ اما سرکشی گروههایی که اسم خلق را به یدک میکشند و همه رفتار و عملکردشان علیه مردم است، این مذاکره و گفتوگو را نپسندیده و پرچم تجزیهطلبیشان را علم کرده و نوشتند: «ما هرگز و در تحت هیچ شرایطی تا تحقق کامل انقلاب دموکراتیک ایران بهرهبری طبقه کارگر تن به خلع سلاح نخواهیم داد.»
هر چند در این بیانیهها همه به اسم خلق تمام میشد؛ ولی هدف تکه و پاره کردن ایران بود. منابع تاریخی به درستی روایت میکنند که «هزاران تن از مردم و ساکنان شهرهای مهاباد، سقز و سردشت، به علت ناامنیهایی که توسط گروههای مسلح عزالدین حسینی و قاسملو به وجود آمده بود، محل سکونت خود را ترک کرده و به تبریز و ارومیه گریختند.» اینها همان مردمی بودند که نیروهای به ظاهر ضد امپریالیست به نام دفاع از خلق کرد! این چنین به آنها ستم روا میداشتند.
گروههای تجزیهطلبی که نتوانسته بودند خواستههای تجزیهطلبانه و ضد مردمی خود را تحقق ببخشند، دست در دست صدام گذاشته و رفیق گرمابه و گلستان رژیم بعث شدند. اسناد به درستی نشان میدهد، کسانی مانند جلال حسینی، ابراهیم مهتدی، عبدالرحمان قاسملو، جعفر شفیعی و... همه دست در دست صدام گذاشته تا با خودفروشی برای مبارزه با انقلاب اسلامی اسلحه دریافت کنند. تجزیهطلبیای که جز با قرار دادن مردم در مقابل مردم و به ویرانه کشاندن مردم کردستان محقق نمیشد؛ به نام خلق و علیه خلق.
این گروههای تروریستی و تجزیهطلب در حالی از مردم کرد و خلق کرد دم میزدند که در برابر نسلکشی کردها به دست صدام و رژیم بعث عراق سکوت کردند. عراق در تیر و اسفند 1366 به سردشت و حلبچه حمله شیمیایی کرد و چند هزار کُرد ایرانی و عراقی شهید و مجروح شدند، اما کومله، دموکرات، حزب کمونیست ایران و دیگر گروهکها هیچ واکنشی نشان ندادند.
اما پایان جنگ، پایان خباثتهای این گروهکها نبود. این گروههای تروریستی، منطقه شمال عراق را پایگاهی برای ضربه زدن به امنیت کردستان و تجزیه ایران قرار داده و در هر فراز و فرود سیاسی یا امنیتی به دنبال ناامن کردن ایران بودند. در این شرایط بود که در سال 1374 نیروی زمینی سپاه به فرماندهی سردار شهید حاج احمد کاظمی به این نتیجه رسیدند که باید سر این افعی را در خانه کوبید. حمله سال 1374 نیروی زمینی سپاه به پناهگاههای این گروهکها در عمق 150 کیلومتری خاک عراق این گروهکها را به استیصال واداشت؛ چنانچه به قول سرلشکر باقری «آنها در خلال یک روز چندینبار پیام تسلیم دادند؛ اما حاج احمد میگفت اینها فریبکارند و ما باید به کار خود ادامه دهیم.»
هر چند این گروهکها پای یک توافق را امضا کردند و دولت عراق، ساکنان اقلیم و آنها تضمین دادند که هیچ حرکت مسلحانه و شیطنتآمیزی علیه ایران و تمامیت ارضی آن نداشته باشند؛ اما باز هم بر سر مواضع خود نایستاده و به خلف وعده روی آوردند. رژیم بعث هر چند پایان پذیرفته بود، ولی این بار این گروههای تروریستی دمشان را دم صهیونیستها بسته و پای صهیونیستها را به شمال عراق و امنیت غرب ایران باز کردند.
تجزیهطلبان هر چند گاه و بیگاه به شیطنتهایی در مرز دست میزدند؛ اما نقطه کانونی حرکت آنها در چند سال گذشته در اغتشاشات سال 1401 بود. نیروی زمینی سپاه با همکاری سایر مجموعههای نظامی و امنیتی گوشمالی خوبی را به این گروهکها دادند. حرکت سال گذشته علیه این گروهکهای تروریست نشان داد، سپاه و نظام جمهوری اسلامی به هیچ وجه از خباثت این گروهها غفلت نخواهد کرد. بر همین اساس، دولت عراق، اقلیم کردستان و گروههای تجزیهطلب تعهد دادند که این تروریستها دیگر خطایی نکنند و اسلحه خود را بر زمین بگذارند؛ اما تعهدات آنها به ثمر ننشست. بر همین اساس، سرلشکر باقری هفته گذشته به صراحت اعلام کرد: «تا شهریور ماه که زمان تعهد دولت عراق است، صبر میکنیم و امیدواریم که دولت عراق به مسئولیتش عمل کند، اما اگر این زمان بگذرد و اینها مسلح باقی بمانند و یا عملیاتی انجام دهند، قطعاً عملیاتهای ما علیه این گروهها با شدت بیشتر تکرار خواهد شد.»
موضعگیری سرلشکر باقری نه اعلام موضع یک نظامی ارشد، بلکه راهبرد کلی نظام است. ما با کشور دوست و برادر عراق در دوره سخت داعش دست برادری دادیم و امروز همان برادری پابرجاست؛ اما اجازه نمیدهیم ایران از خاک یا نیروی نظامی هیچ همسایهای مورد تعرض قرار بگیرد. کانون فتنه در هر خاکی باشد، بیشک مورد برخورد قرار خواهد گرفت. عقلانی آن است که این کانونهای بحران قبل از برخورد جمع شوند.