«نفوذ گفتمانی» زمانی به بار مینشیند که گروه بیشتری از مردم و جامعه، ارزشها، هنجارها و دیدگاههای نهفته در آن را به مثابه نظام باورهای مشترک بپذیرند. در چنین حالتی، غلبه یا هژمونی گفتمان شکل میگیرد. هژمون شدن ایده یا درهم شکستن و فروریختن ایده در نفوذ گفتمانی مهم است. اگر نفوذ گفتمانی موفق شود نظام معنایى مطلوب خویش را در ذهنیت جمعى اجتماع، هر چند به طور موقت تثبیت و رضایت عمومى را جلب کند، آن گفتمان هژمونیک مىشود؛ اما در صورتى که گفتمان رقیب بتواند به کمک سازوکارهاى گوناگون این نظام معنایى را شالودهشکنى کند و ساختارهاى معنایى شکل گرفته در ذهنیت جمعى مردم را درهم بریزد، آن گاه این گفتمان، هژمونىاش را از دست مىدهد.
باید توجه داشت که نفوذ گفتمانی، اقدام بیانی «فرآیندمحور» است و نباید تصور شود که همچون ساخت یک بناست که هر چه تعداد کارگران و مقدار مصالح ساختمانی بیشتر باشد، نتیجه کار در بازه زمانی اندکی محقق خواهد شد؛ بلکه در فرآیندی مستمر و مکرر با انواع تکنیکهای مناسب و با توجه به شرایط زمینهای جامعه هدف انجام میپذیرد. نفوذ گفتمانی از طریق واژههای جذاب، استعارهها، روایتها، اسطورهها و انواع فنون روانشناسی در کنار شناخت مخاطبان جامعه هدف، افکار و ذهنیتهای اجتماعی را شکل داده و سلطه معنایى مدنظر را مستقر میکند. این فرآیند، استیلاى معنایى را به وجود میآورد که چهره نفوذ، طبیعى و مطابق با عقل سلیم جلوه مىکند و هیچ مقاومتی را برنمیانگیزد.
منطق تفاوت و غیرسازی، مهمترین فن هویتساز در نفوذ گفتمان است. هر گفتمانی در سایه دیگری یا غیر شکل میگیرد یا رو به زوال میرود. به بیان دیگر، پیششرط هویتیابی سوژه و گفتمان، غیریتسازی است. این منطق مانند روشنایی و تاریکی است. هویت روشنایى زمانی درک میشود که غیری، مانند تاریکى باشد و برعکس. وجود هر یک براى فهمیدن دیگرى ضرورى است. میتوان نتیجه گرفت که تکنیکهای غیرسازی یا دوگانههای ما و دیگران در گفتمانسازی، میتواند نوعی عملیات نفوذ پنهان برای بازیگران نفوذ باشد. بر اساس این اقدام، تمامی رفتارها و کردارهای سوژه به گونهای شکل میگیرد که فرد همه پدیدهها را در قالب دوگانه ما و آنها میریزد. این دوگانهها به صورت برجستهسازی و حاشیهرانی در کردار و رفتار سوژه نمایان میشود. بنابراین، هویتسازی و دیگرسازی به کمک برجستهسازی و حاشیهرانی شکل میگیرد.(سلطانی، ۱۳۸۴: 112) بازیگران نفوذ، در فرآیند برجستهسازی و حاشیهرانی تلاش میکنند تا قوتهای برتر خود و ضعفهای گفتمان رقیب را برجسته کنند و از سوی دیگر ضعفهای خود و قوتهای رقیب را از طریق ابزارهای زبانی و غیرزبانی به حاشیه برانند.