رفتار حضرت زینب(س) در واقعه بعد از عاشورا موضوعی بسیار مهم است، اینکه برخی از کارشناسان، خطبا، شعرا و تحلیلگران واقعه عاشورا این مسئله را بیان میکنند که اگر حضرت زینب(س) نبود، همه وقایع کربلا در آن مختوم میشد و هیچ خبری از آن به بیرون درز نمیکرد، با توجه به جهاد تبیینی که آن حضرت در پیش گرفته بودند، امری کاملاً طبیعی بود.
نیت آل بنی امیه از بین بردن آل رسول بود؛ بنابراین، کوچکترين حرکتی از جانب امام سجاد(ع) به شهادت آن حضرت منجر میشد؛ به همین دلیل اباعبدالله همه بار را بر دوش حضرت زینب(س) گذاشتند و ایشان هم از غروب روز عاشورا، یعنی از لحظاتی که غارت خیمهها آغاز میشود و لحظه شهادت امام حسین(ع) بار مسئولیت را بر عهده میگیرند.
اولین جایگاه تبیین مسئله برای خود امام سجاد(ع) است؛ چنانکه صبح روز یازدهم با عبور کاروان، اجساد شهدا در وسط بیابان ماندهاند؛ در حالی که دشمنان کشتههای خودشان را خاک کردهاند. حضرت سجاد(ع) آن چنان از دیدن این صحنه متأثر شده و گریه میکنند که حضرت زینب(س) نگران میشوند و میفرمایند پسر برادرم نگران نباش آرام باش و موضوع را با چنان آرامش عجیب و لبخندی برای ایشان بیان و تبیین کردند و گفتند شهدای ما را روستاییان به خاک میسپارند و این را ام سلمه از زبان پیامبر بیان کردند، اینجا زیارتگاه و ملجأ همه شیعیان عالم خواهد شد و واقعه بعد از عاشورا و شاید صحنههای امروزی اربعین و... را برای ایشان تبیین کردند که آرامشی خاص به امام سجاد(ع) میدهد.
نکته دوم، وجود مبارک خود حضرت زینب(س) است که دو خطبه یکی در شهر کوفه و دیگری در برخورد و مواجهه با عبیداللهبنزیاد ایراد میکنند. در ورودی شهر کوفه بلوایی به پا شده بود؛ عدهای متحیر به سرها نگاه میکردند و عدهای برای زن و بچههای اسیر نان و خرما آورده بودند برای صدقه دادن و...؛ اما سخنرانیای که حضرت زینب(س) در وسط شهر ایراد کردند، تمام شهر را روشن کرد.
حضرت زینب(س) گفتند ای مردم خدعه و نیرنگ میدانید چه جگری از پیامبر را سوزاندید؟ حالا دارید گریه میکنید؟ لبهایتان خنده نبیند و چشمهایتان از گریه آرام نشود. شما سند قرآن را زیر پا گذاشتید؛ چراکه حسین سند مستحکم قرآن بود. ایشان در ادامه جایگاه حقیقی مطالبه اباعبدالله الحسین(ع) را معرفی کردند و فرمودند حسین(ع) برای تصاحب نیامده بود، بلکه این مسیر را برای دفاع از کیان دین و به دعوت شما آمده بود. بنابراین، حضرت زینب(س) این روشنگری را در وسط بازار کوفه انجام دادند. زمانی که صدیقه کبری لب به سخن گشودند، اولین عبارتی که عنوان کردند حتی زنگ شترها هم از حرکت ایستاد و بعد به تبیین و روشنگری در خصوص قیام امام حسین(ع) دست زده و واقعیت صحنه کربلا را برای مردم کوفه تبیین کردند که در نتیجه آن آگاهی و سطح بینش مردم کوفه بالاتر رفت و هول و هراسی در دل بنی امیه و آل زیاد انداخت که مجبور شدند اسرای کربلا را سه چهار روز بیشتر در کوفه نگه ندارند و سریع آنها را منتقل کنند؛ اما آگاهی ایجاد شده در جامعه کوفه سبب شد که با فاصله کمی توابین دست به شمشیر ببرند و شاهد قیام مختار باشیم. در این هنگام اتفاقات عجیبی در کوفه رقم میخورد؛ چنانکه در روایات داریم کوفه پس از جریانها و تبیین مسئله قیام از سوی حضرت زینب(س) هرگز به انحطاط و عقب برنگشت و لحظه به لحظه و روز به روز رشد و آگاهیشان نسبت به مسائل برای دفاع از حریم و کیان دین و دفاع از اهل بیت(ع) بالاتر رفت که تا امروز هم ادامه دارد.
زینب کبری(س) بیداربخشی و بیدارگری عقول خفته در عراق را به زیبایی انجام دادند. در حضور عبیداللهبنزیاد هم همین کار را کردند زمانی که عبیداللهبنزیاد گفت: «تو دختر علی بودی دیدی چطور برادرها و پدرت کشته شدند، خدا شما را ذلیل و حقیر کرد... .» در حضور عبیدالله مغرور و متکبر گفت: «پسر مرجانه من چیزی جز زیبایی ندیدم! مرگ برادرم زیبا بود و شهادت او اوراق حقیقت را برای ما ورق زد و مطلب را روشن کرد.» حضرت اینجا هم شروع به تبیین مسئله کردند و حتی وقتی عبیدالله متوجه شد که امام سجاد(ع) زنده است، قصد جان او کرد؛ ولی باز حضرت زینب(س) گفت: «اگر بناست به علیبن حسین آسیبی وارد کنید، اول مرا بکشید و بعد زن و بچه را و بعد علیبن حسین(ع) را» که عبیدالله از آسیب وارد کردن به امام سجاد(ع) منصرف شد.
لذا توضیحات و خطبههای غَرّا و تبیین و رفتارهای عملی حضرت زینب(س) بسیار مؤثر بود. ایشان در میان اسرا حتی یک بار چیزی را از دشمن درخواست نکردند و اعتراض نکردند و فقط زمانی اعتراض کردند که حجابشان را در زمان غارت خیمهها از آنها گرفته بودند و آنها درخواست پوشش و چادر کردند.
حضرت زینب(س) در تکریت و حلب و... روشنگری میکنند؛ اما در دمشق سکوت میکنند؛ چراکه اولین جلسه در مسجد برگزار میشود و جمعیت زیادی به همراه نمایندگان و خود یزید حضور دارند. در اینجا حضرت کار را به امام سجاد(ع) میسپارند و خطبه امام سجاد(ع) موجب بیداری شهر دمشق میشود؛ در حالی که حضرت زینب(س) به یزید گفت: «ای یزید، هر مکر و فریب و نیرنگی میخواهی پیاده کن؛ اما نمیتوانی خاندان رسول خدا را از قلوب مردم بیرون کنی و پاک کنی؛ چرا که محبت ما را خدا در دل مردم نهادینه کرده است.» تمام این تبیین و جهادی که حضرت زینب به راه انداختند جاودانه میماند و آثار آن جهان اسلام را از انحرافات ایجاد شده نجات میدهد؛ لذا اگر کسی بتواند به جهاد تبیین چنگ بیندازد، آثار بزرگ و بیشماری به دنبال دارد.