مطبوعات و رسانهها به واقع مهمترین ابزارهای اثرگذاری و هدایت فکری جامعه را بر عهده دارند. این ابزارها هم میتوانند جامعه را به سمت حقیقت و انسانیت و اخلاق سوق دهند و هم به سمت گمراهی و انحطاط! یکی از مصادیق برجسته زیانبخش بودن قلم و رسانه، گمراهکننده بودن است. بدون شک، نوشتههای اغواگرانه برای ملت مضر خواهد بود و اجازه انتشار چنین مطالبی مخل آزادی است. آزادی قرار است در اختیار کسانی قرار گیرد که حرفی برای گفتن دارند و حقایق را برای افکار عمومی بازگو میکنند و موجب رشد و ارتقای فرهنگ و سیاست در جامعه هستند. کسانی که رسانه را فرصتی برای فریب افکار عمومی و دروغپردازی با هدف ارتقای موقعیت سیاسیـ اجتماعی خود یا تضعیف همین جایگاه برای دیگران میدانند، بدون شک مبتنی بر هر منطقی محکومند. با این نگاه است که حضرت امام(ره) میفرمایند: «روزنامههایی که نوشتهشان گمراه کننده نباشد، آزادند» و در مصاحبه با مجله محلی «لُ اکُو» فرانسوی تأکید دارند: «مردم آزادند در اسلام، هم در بیان عقاید و هم در اعمال، مادامی که توطئه در کار نباشد و مسائلی را عنوان نکنند که نسل ایران را منحرف کنند.»
یکی از مرزهای برجسته و کلیدی آزادی، «قانون» است. قانون میثاق ملی و فصلالخطاب یک ملت است و همه باید خود را به رعایت آن ملزم بدانند. اگر امری در قانون ممنوع شد، رعایت آن عین آزادی است، نه آنکه عبور از آن شکست حصار استبداد و رسیدن به آزادی باشد. البته قانون میتواند نقصهایی داشته باشد یا در مرحله عمل با مشکلات و خطاهایی همراه شود که باید برای رفع و اصلاح آن فکری کرد. وگرنه نتیجه پایبند نبودن به قانون بینظمی و هرج و مرج خواهد بود. در این وضعیت است که آزادی نتیجهای جز ضرر و زیان برای ملت و کشور نخواهد بود.
حضرت امام(ره) تأکید دارند: «آزادی در حدود قانون است. همه جای دنیا اینطور است که آزادی که هر ملتی دارد، در حدود قانون آزادی دارد. نمیتواند کسی به اسم آزادی قانونشکنی بکند. آزادی این نیست که مثلًا شما بایستید در کوچه به هرکس رد میشود یک ناسزایی بگویید خدای نخواسته؛ یا با چوب بزنید او را: «من آزادم!» آزادی این نیست که قلم را بردارید و هرچه دلتان میخواهد بنویسید، ولو بر ضد اسلام باشد، ولو بر ضد قانون باشد.» ایشان در جایی دیگر یادآوری میکنند: «آزادی در حدود ضوابط است. «من آزادم حالا، من آزادم سیلی بزنم به ایشان؟!»؛ نه، آزاد نیستم. «من آزادم اطاعت ازـ مثلًاـ فرماندارم نکنم؟!»؛ نه، این آزادی نیست. در حدود قواعد و قوانین آزادی هست.»
البته طبیعی است که قانون اساسی در نظام اسلامی منبعث از ایدئولوژی اسلامی است و حدود و ثغور قانونی در جامعه اسلامی با حدود و ثغور اسلامی تطبیق دارد. امام(ره) تأکید دارند: «آزادی در حدود قانون است. دین کشور ما اسلام است؛ آزادی در حدود این است که به اسلام ضرر نخورد. قانون اساسی ما دین را اسلام میداند.»
از دیگر سو، آزادی در جامعه اسلامی تا مرزهای شریعت گسترش دارد. حکومت اسلامی حکومتی است که در آن اسلام به منزله ایدئولوژی برتر از سوی ملت انتخاب شده و حکومت تشکیل شده است تا مبتنی بر این مکتب مسیر پیشبرد و پیشرفت یک کشور تنظیم شود؛ بنابراین، همین ایدئولوژی است که مبین و تعریفکننده بسیاری از مفاهیم و ارزشهاست. آزادی نیز در چنین جامعهای به وسیله همین ایدئولوژی تعریف میشود و تا بدانجاست که خود به عاملی برای تضعیف اسلام بدل نشود.
حضرت امام(ره) خطاب به ملت به افشاگری علیه مدعیان آزادیخواهی و آنهایی که جمهوری نوپای اسلامی را به استبداد متهم میکردند، میفرمایند: «اینها آزادی منهای اسلام را میخواهند. این غیر از طریقه شماست. شما اسلام را میخواهید، ما اسلام را میخواهیم که اسلام آزادی به ما بدهد، نه آزادی منهای اسلام. آنها استقلال منهای قرآن را میخواهند، ما قرآن را میخواهیم... ما اگر تمام آزادیها را به ما بدهند، تمام استقلالها را به ما بدهند و بخواهند قرآن را از ما بگیرند، نمیخواهیم. ما بیزار هستیم از آزادی منهای قرآن، ما بیزار هستیم از استقلال منهای اسلام.» امام(ره) باز هم در محفلی دیگر یادآوری میکنند: «این است معنای آزادی که در جمهوری اسلامی است، که قیدها و بندها دیگر برداشته باید بشود؟ هرکس هرچه میخواهد بگوید؟ ولو ضد ملت باشد، ولو ضد اسلام باشد، ولو برخلاف قرآن مجید باشد؟ یا نه، آزادی که میخواهیم ما، آن آزادی که اسلام به ما داده است، حدود دارد آزادی.»
قانون نیز در این نظام برآمده از اسلام است. به واقع، آنچه با عنوان قانون اساسی یا دیگر قوانین وضع شده، صورت حقوقی اسلام است. بنابراین، به واقع مرزهای آزادی را قانون اسلام تعیین میکند. با همین نگاه است که حضرت امام(ره) تأکید دارند: «آزادی در حدود قانون است. یعنی آن مقداری که خدای تبارک و تعالی به ما آزادی داده است در آن مقدار آزاد هستیم. آزاد نیستیم که فساد بکنیم، آزاد نیستیم که کارهای خلاف عفت بکنیم. هیچ انسانی آزاد نیست که کار خلاف عفت بکند. هیچ انسانی آزاد نیست که ایذا کند برادر خودش را. آزادی در حدود قانون است. آن مقداری است که خدای تبارک و تعالی به مردم آزادی داده است. و این مقدار آزادی که خدای تبارک و تعالی به مردم داده است بیش از آن آزادیهایی است که دیگران داده اند. آنها آزادی غیر منطقی دادهاند، و اینجا آزادی منطقی است. آنهایی که آنها دادهاند آزادی نیست؛ آزادی باید منطقی باشد، روی قانون باشد.»