در طول پنج قرن گذشته، معضلات فرهنگی ناشی از حاکمیت استعمار در مستعمرات، کمتر از دیگر معضلات نبوده و شاید جبرانناپذیرترین آن نیز باشد. آنجا که فرهنگ و تمدن از دست برود، دیگر احیاشدنی نخواهد بود!
یکی از مهمترین میراث استعمار، تغییر در فرهنگ و روانشناسی اجتماعی کشورهای مستعمره بوده است. فرهنگ و روانشناسی اجتماعیای که یک قوم یا یک ملّت تحت سلطه، در اثر تداوم سلطه قدرتهای بیگانه بر حیات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی خود پیدا میکند؛ خصایصی نظیر خود کمبینی قومی و فرهنگی و تلاش برای تقلید از بیگانگان، توطئهنگری، بدبینی و... . اهمّیت اینگونه تأثیرات فرهنگیـ روانی استعمار بر کشورهای جهان سوم تا اندازهای است که برخی از صاحبنظران، پدیده شوم استعمار را از این نظر بررسی و ارزیابی کرده و از آن با عنوان «فراگرد سلب شخصیت» یاد میکنند.
تلاش برای دگرگونی و نابودی فرهنگ سرزمینهای اشغالی و جایگزینی فرهنگ مهاجم، مهمترین راهبرد فرهنگی استعمارگران در قبال مستعمرات است. در مناطق گوناگون آفریقای سیاه، استعمارگران اروپایی توانستند کلیساها و صومعههای خود را تا اعماق جنگلهای انبوه توسعه دهند و زبان خود را به صورت زبان اداری و رسمی اقوام مستعمره درآورند. به تعبیر رهبر حکیم انقلاب اسلامی، «بعضی از روحانیت مسیحی پیشقراول استعمار شدند. در آمریکای لاتین و در آفریقا و مانند اینها قبل از اینکه استعمارگرها پا بگذارند و نیروهای نظامی بروند جلو، کشیشها رفتند، مردم را آماده کردند برای اینکه آنها بیایند پدرشان را دربیاورند!» (1402/4/21)
فرهنگ بومی مردم آفریقا که از بعد معنوی، پیچیدگی و قدرت کافی را نداشت، نتوانست در مقابل این تهاجمات فرهنگی مقاومت کند و در مدّت کوتاهی الگوهای فرهنگیـ ایدئولوژی و زبان اروپاییها به منزله دو رکن مهم فرهنگی سیطره خود را بر قسمتهای وسیعی از آفریقا گستراند و به همین دلیل در مناطق تحت نفوذ انگلستان، زبان انگلیسی و در مناطق تحت سلطه فرانسویها زبان فرانسه به عنوان زبان اداری، تجاری، علمی و به طور کلی زبان رسمی پذیرفته شد. در یک جمله فرهنگ پیشین این جوامع، اهرمهای مقاوم و مطمئن برای مقابله با فرهنگ مهاجم را نداشت؛ اگرچه اروپاییها نیز بعضی از عناصر فرهنگ ابتدایی و تطوّر نیافته آفریقاییها را اخذ کردند؛ ولی در حقیقت برخورد فرهنگی استعمارگران با جوامع ابتدایی آفریقایی و استرالیایی را میتوان جریانی یکطرفه تلقی کرد. استعمارگران ریشهکن کردن زبانهای اقوام بومی را نیز دنبال میکردند و بیش از 1000 زبان بومی در عرض 500 سال ناپدید شدند؛ یعنی هر سال دو زبان!
کشورهای استعمارگر، ارزشهای مردم مستعمرات را به شدّت تحقیر میکردند و در حذف مؤلفههای اساسی فرهنگی آنان میکوشیدند. آنها تلاش میکردند مظاهر فرهنگ خود را تحمیل کرده و با زرق و برق فراوان و حمایتهای مالی گوناگون، جایگزین کنند.