«نفوذ گفتمانی» یکی دیگر از الگوهای نفوذ هویتساز و شکلدهنده هویت و شاکله اجتماعی از طریق تولید و بازتولید معنا و ارزشهاست. مراد از گفتمان متن، زبان، سخن و یک رویداد ارتباطی و صورت زبانی است که بخشی از یک شبکه پیچیده اجتماعی، سیاسی و فرهنگی را تشکیل میدهد و در موقعیتهای گوناگون، کارکردهای متفاوتی دارد. گفتمان به معنای ارزشها، قواعد و معانی در بستر زبانی است که دارای خودمختاری و تأثیرات مستقل بوده و بر همه ابعاد و جوانب حیات اجتماعی سایه میافکند و کنشگران اجتماعی از طریق آن، خود و جهان را درک، تفسیر و تعریف میکنند.(دهقانی فیروزآبادی، 1390: 17) از ویژگی گفتمان، همهگیر شدن معرفتی در یک دوره زمانی است. گفتمان در این معنا، فضای معرفتی را به وجود میآورد که افکار، اندیشهها و به ویژه برداشتهای افراد در درون آن شکل میگیرد و پیرامون خود را از این طریق تفسیر و تحلیل میکند.
افزون بر این، در مباحث گفتمانی به حقیقت دیگری اشاره میشود که گفتمانها هنجارهای ویژه خود را دارند و فاعلان گفتمانی را مطابق با هنجارهای خود پرورش میدهد.(ر.ک. فرکلاف، 1379: 25) به بیان دیگر، در فضای گفتمانی، انگارههای کنشگران اجتماعی درباره درستی و نادرستی، عادی یا غیر عادی و مشروع یا نامشروع بودن رفتار خود و دیگران شکل میگیرد و از این طریق، سبک و شیوه زندگی خاص نهفته در آن، طبیعی، عادی و بهنجار تلقی میشود. (دهقانی فیروزآبادی، 1390: 18)
همان طور که در بحث تحول قدرت و نسبت آن با نفوذ بحث شد، نفوذ گفتمانی ملهَم و از جنس قدرت مولد است و کارکرد سوژهسازی و هویتسازی دارد. بنابر تحقیق دهقانی فیروزآبادی، خلق سوژهها و ابژهها، خفیترین شکل و فناوری قدرت است که از طریق شکلدهی به کیستی و چیستی افراد و ملتها اعمال میشود؛ امری که از طریق شکل دادن و خلق گفتمان غالب حادث میشود؛ به گونهای که به اندیشیدن، عمل کردن و سخن گفتن دیگران درباره موضوعات و مسائل مختلف شکل میدهد. تواناییای که از راه عادیسازی و طبیعی کردن سازههای گفتمانی به دست میآید و مواضع گفتمانی، به مثابه حقیقت مسلم پذیرفته میشود. (همان: 19)
در واقع، قدرت نفوذ گفتمانی در توانایی آن برای بازتولید معانی بیناذهنی نهفته است که ساختارهای اجتماعی و بازیگران را توأمان میسازد؛ به گونهای که فرد قادر نیست طبق هویت خود عمل کند، مگر اینکه نظام معنایی رایج، مشروعیت آن را در بستر گفتمانی به رسمیت بشناسد.(همان: 18) نظام معنایی در نفوذ گفتمانی ناظر به روابط و شرایطی است که نفوذگر طی آن از طریق ایجاد فضای خودآگاهی کاذب در جامعه هدف، به نحوی نامحسوس باورها، ارزشها، خواستهها و ارجحیتها و انتظارات مخاطبان را براساس خواست واحد نفوذگر شکل میدهد.