رابطه ما نسبت به اتفاقات گذشته، با این واسطههای روایت است؛ یعنی اگر شما کتاب تاریخ طبری را بخوانید، یک تصویری از حضرت سیدالشهداء(ص) میبینید، اگر کتاب شیخ صدوق را بخوانید، تصویر دیگری از حضرت سیدالشهداء(ص) میبینید.
ما مستقیم با حوادث طرف نیستیم، با واسطه روایت طرف هستیم. حال که با واسطه روایت طرف هستیم، این خیلی مهم است که میخواهیم این روایت را از کجا اخذ کنیم، که آیا این روایت مطابق واقع است یا نیست؟
لذا کسی که منبر میرود... همه داشتههای دینی عموم مردم، بیش از نود درصد، از منبری و مداح است، یا از منبری و مداحی که به پدر و مادرشان گفتهاند. لذا منبر و روضه و شعر خیلی مهم است، چون تصویر ذهنی شما را میسازد.
اهمیت این موضوع کجاست؟ اهمیّت این موضوع اینجاست که اگر شما نسبت به حضرت سیدالشهداء(ص) تعصّب دارید، برای تصویر ذهنی شماست، اگر خیلی حضرت سیدالشهداء(ص) را دوست دارید، برای تصویر ذهنی شماست.
وقتی شما گرفتار میشوید به چه کسی توسّل پیدا میکنید؟ به آن بابالحوائجی که در روضه باور کردهاید او بابالحوائج است.
پس خیلی مهم است که پای منبر و روضه چه کسی مینشینید. خیلی مهم است که روایت چه کسی را اخذ میکنیم.
یک نفر روضه میخواند، حاصلِ آن روضه ذلیلانه است، یک نفر روضه میخواند و حاصل آن روضه حماسه است، این دو روایت است. مظلوم مقتدر است یا مظلوم ذلیل.
اصلاً چه بسا خیلی از اوقات شما میگویید به فلان مجلس میروم و به فلان مجلس نمیروم، به همین دلیل! چون روایت میکند و به شما تصویر میدهد. این تصویر در ذهن شما حک میشود و وقتی حک میشود، در واقع باور شما میشود.