ما در مباحث دینی با مفهوم احکام و اخلاق مواجه هستیم که هر یک علمی جداگانه دارند و اهدافی را مدنظر قرار میدهند. احکام که همان مسائل فقهی و فروع دین است، بیشتر به دنبال «صحت» عمل است و اخلاق به دنبال «کمال» عمل است. فقه در نگاه خود انجام تکالیف را حتی با کمترین توان در نظر دارد و اخلاق حداکثرها را با نهایت توان مدنظر قرار میدهد. خداوند در آیه 286 سوره بقره میفرماید: «لايُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلا وُسعَهَا لَهَا مَا كَسَبَت وَعَلَيْهَا مَا اكتَسَبَت»؛ خدا هيچ كس را جز به اندازه طاقتش مكلّف نمىكند. نيكیهاى هر كس از آن خود اوست و بدیهايش از آن خود اوست. اى پروردگار ما، اگر فراموش كردهايم يا خطايى كردهايم، ما را بازخواست مكن.
این را باید مربوط به احکام بدانیم، وقتی در ادامه آیه میخوانیم: «... پروردگارا اگر فراموش کردیم یا مرتکب اشتباه شدیم، ما را مؤاخذه مکن. پروردگارا! تکالیف سنگینی برعهده ما مگذار، چنانکه بر عهده کسانی که پیش از ما بودند گذاشتی؛ پروردگارا آنچه را به آن تاب و توان نداریم بر ما تحمیل مکن و از ما درگذر...» در موضوعات اخلاقی و کمالطلبانه فراموشی، توان و تحمل موضوعیت ندارد. حقیقت آن است که ما باید اصول دین خود را با حداکثر توان به سمت کمال ببریم و به هیچوجه به حداقلترینها راضی نشویم. خداوند در موضوع پذیرش ولایت از بندگان خود حداقلترین را نمیخواهد؛ بلکه کمال دین، اتمام دین و کامل بودن دین را در راستای رضایت خود خوانده است. شاهد این استدلال، آیه 3 سوره مائده است که خداوند میفرماید: «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِينا»؛ بنابراین کسی نمیتواند به استناد آیه 286 سوره بقره بگوید پذیرش ولایت در توان و طاقت من نبود، پس آن را نپذیرفتم. اتفاقاً این دلیل در یاری امام معصوم نیز باید جاری باشد و هرگونه بهانهتراشی و دلیل برای فرار از کمک به امام معصوم برای هر امری که امام آن را میخواهد و لازم میداند، کاملاً مردود و غیر قابل پذیرش است.
حال سؤال اساسی آن است که چطور میتوان به این سطح از علم و درک در شناخت امام معصوم رسید که بدون هیچ عذر و بهانهای و بدون توجه به توان و طاقت جسمی، روحی و اخلاقی در کنار امام معصوم باشیم و در یاری ایشان از هیچ تلاشی فروگذار نباشیم؟ شناخت امام معصوم سوای اعتقاد و ایمان قوی به احساس مسئولیت و انگیزه ما از دینداری هم بستگی دارد. شناخت دین، شناخت ماهیت دین، شناخت قرآن و اهل بیت(ع) به ما کمک میکند در یاری امام معصوم بتوانیم تکلیف خود را بشناسیم و در نهایت توان او را یاری کنیم. آنچه باعث شد مردم کوفه نتوانند به کمک امام حسین(ع) بروند، نفهمیدن همین موضوع بود که در یاری حضرت نباید به وسع و امکان توجه کرد و باید با هر توان، امکان و قدرتی و به هر نحوی که شده است، برای یاری دین و امامی که اصل، ریشه و روح دین است، اقدام کرد. در این موضوع تردید به دل داشتن و تسبیح در دست بودن، که بروم یا نروم یا کمکی داشته باشم یا نداشته باشم، بههیچ عنوان پذیرفته نیست. وقتی امام حسین(ع) میفرمودند: «هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنْصُرُنیِ» بر تمام مسلمانها واجب بود که امام(ع) را یاری کنند که اگر یاری نکرده باشند، باید به مسلمانی آنها شک کرد؛ زیرا مطمئناً بازخواست و عقاب خواهند شد. این لزوم و وجوب یاری امام معصوم و لبیک گفتن به درخواست او به حیات ظاهری ائمه معصوم(ع) محدود نبوده و نخواهد بود. یک وقتی جوانی نزد امام صادق(ع) آمد و عرض کرد که ما دوست داریم حسین(ع) را یاری کنیم؛ امام(ع) به آن جوان فرمودند: «اگر تو امروز با بدن خود نمیتوانی امام حسین(ع) را یاری کنی، اما با قلب و با فکر و چشم و گوش خود میتوانی امام حسین(ع) را یاری کنی. اگر بتوانی حق دیدنیها و شنیدنیها و فکرها را ادا کنی؛ یعنی با چشم خود حق را ببینی و با گوش حق را بشنوی و با فکرت در مسیر حق قرار بگیری و درگیر خیالهای شیطانی نباشی.» امروزه باید در یاری امام عصر(عج) بکوشیم و در یاری ایشان بدون بهانه و دلایل غیر منطقی تلاش کنیم. چه آنکه امام زمان(عج) همانند حضرت سیدالشهداء(ع) طلب یاری دارند و ما موظف هستیم ایشان را یاری کنیم. به این نکته هم باید توجه داشته باشیم که حتما نباید امام زمان(عج) را به چشم ببینیم تا بتوانیم به کمک ایشان بشتابیم. همانطور امام صادق(ع) فرمودند باید در انجام تکالیف دینی، ترک محرمات و انجام واجبات و زمانشناسی امام زمانمان را یاری کنیم. اگر از خود امام زمان(عج) بخواهیم که مهمترین تکلیف ما را مشخص فرماید، به احتمال قوی ابتدا به تزکیه نفس و سپس به تبلیغ دین سفارش میفرمایند. امروزه تبلیغ صحیح دین از مهمترین تکالیف ماست که باید با تلاش بسیار در این راه قدم برداریم.