دلتنگی ظلمتی است که از خاموشی طلوع میکند. آدمی اگر چراغی بر دیوار قلبش داشته باشد، نه دلش تنگ میشود و نه بیتاب میشود و نه ناراحتی و اضطراب بر خانه قلبش ساکن میشود.
قلب آدمیزاد به نور زنده است. این نور است که پلیدیها، ناپاکیها و زنگار قلبمان را نشانمان میدهد. این نور است که از وجود تاریک آدمی راه باز میکند و بر چهره و پیشانی آدمی رنگ آرامش و الهی مینشاند.
قلبی که در آن نور نباشد، طوفان تاریکی است. اضطراب و ناراحتی دائم بر پنجره دلش مشت خواهد کوبید و فانوس خاموش وجودش را خواهد شکست.
باید فانوس خاموش زندگی را تا نشکسته است، روشن کرد. باید چهره یار را دید تا نور او جای این فانوس بیرمق را بگیرد.
آقا جان، شما آن نوری هستید که به قلب هر کسی راه بیابید، روشنایی قلبش تمام عالم را خواهد گرفت و سیاهی را کنار خواهد زد. بیایید و این فانوس خاموش زندگی را روشن کنید.