از رهگذر نفوذ ساختاری که بسیاری از دولتها و نخبگان را متأثر کرده، بایدها و نبایدها یا سیاستها و راهبردهایی پیشنهاد میشود که راهی جز تسلیم این ساختار اعم از نهادی و هنجاری شدن و ادغام در آن نیست. توسعه و پیشرفت در ابعاد گوناگون تنها و تنها در این ساختار و در پرتو تبعیت از رژیمها و هنجارهای نظام فکری و اندیشهای لیبرال سرمایهداری امکانپذیر شد. یکی از بایدها و نبایدهایی که نخبگان و روشنفکران لیبرال در ایران تحت تأثیر ساختار توصیف شده به دولتمردان و جامعه ایران تجویز میکردند، ایدئولوژیزدایی در سیاست خارجی و ادغام و پیوستن به رژیمهای بینالمللی حتی بدون پیش شرط است. مواضع امثال سریعالقلم در این زمینه روشن است. وی معتقد است: «اگر جمهوری اسلامی ایران بخواهد ماهیت خود را در حد حداکثرگرا حفظ کند، طبیعی است که نمیتواند در فرآیندهای جهانی وارد شود.»(سریعالقلم، 1392: 128) آنچه در این گزاره تجویز میشود، کنار گذاشتن ماهیت حداکثری هویت ایرانی ـ اسلامی و هضم در نظام بینالمللی است. وی ضرورت این موضوع را به نحوی اغراقگونه توصیف میکند که اگر این عقبنشینی و تهیسازی صورت نگیرد، از مدار بینالمللی محو خواهد شد: «اگر ایران در پنج سال آینده سیاست خارجی خود را در مدارهای بینالمللی قرار ندهد و از محیط بینالمللی نهایت استفاده علمی، فنی، تجاری و مالی را نکند، در مسیری قرار خواهد گرفت که با یک افول پایدار مواجه میشود.»(سریعالقلم، 1393: 50)
تجلی این تفکر را به وضوح میتوان در مبانی نظری و مستندات برنامه چهارم توسعه که سازمان برنامه و بودجه در دوره اصلاحات تدوین کرده بود، ملاحظه کرد. در این باره آمده است: «برای موفقیت یک برنامه توسعهای، باید در سطح بینالمللی چهرهای همگرا، همکار و ائتلافی از خود نشان داد، هرگونه تعبیر نوازندگی خارج از ارکستر بینالمللی، به خارج کردن جمهوری اسلامی ایران از فهرست کشورهای مطمئن برای سرمایهگذاری و به اطلاق کشوری با درجه ریسک بالا و به کشوری که صدور تکنولوژی به آن خطرناک است، میانجامد که وقوع چنین حالتی سم مهلک برای هر برنامه توسعه است(معاونت امور اقتصادی و هماهنگی برنامه و بودجه سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور، 1383: 343).
ایده فرید زکریا در این موضوع شنیدنی است؛ «عامل اصلی که مسیحیت را با مدرنیته سازگار کرد، این نبود که ناگهان کلیسا تفسیرهای لیبرالی از تئولوژی را پذیرفت. عامل اصلی مدرنیزاسیون جامعه بود تا جایی که کلیسا مجبور شد خود را با دنیای اطرافش وفق دهد... اسلام هم اگر در جامعهای پیشرفته و کاپیتالیست قرار گیرد، تغییر خواهد کرد.» (زکریا،1390: ۱۷۷)