هر شهیدی مبلّغ نداشته باشد، شهادتش فراموش میشود. هر مظلومی اگر گروهی مظلومیتش را مطرح نکنند، طولی نمیکشد که پرونده مظلومیت او فراموش میشود... حضرت زهرا(س) گروه تبلیغاتی نداشت. خودش مبلغ علی(ع) بود و با تبلیغات امیرالمؤمنین(ع) را حفظ کرد. نگذاشت علی(ع) را بکشند. بنابراین، علی(ع) را برای ما نگه داشت؛ اما خودش که به شهادت رسید تا به امروز مظلومیتش بیداد میکند. دیگر هیچکس بعد از حضرت زهرا(س) جرئت نفس کشیدن نداشت به اینکه بگوید جرم دختر پیغمبر(ص) چه بوده است؟ چرا دختر پیغمبر(ص) را در خانهاش به شهادت رساندند؟ حضرت زینب(س) و خانم رباب(س) و دخترها و کنیز امام حسین(ع) جزء کاروان تبلیغی امام حسین(ع) بودند. همه اینها مبلغان بینظیری بودند و خطبههایشان نظیر ندارد. کما اینکه حضرت زینب(س) نظیر ندارد. اینها خطیبهایی بودند که هیچیک شرایط خطابه را نداشتند. بنابراین، موانع از زمین و آسمان میریخت که مانع تمرکز برای سخنوری است. شما با این همه صفا که میآیید و ما را به حرف در میآورید. آدم یک گوشه مجلس میبیند کسی در گوشی صحبت میکند یا حواسها پرت است، حواسش پرت میشود، بنابراین دیگر سخنگو نمیتواند سخن بگوید. حضرت زینب(س)، در مجلس جلادهای تازیانه به دست ـ جلادهایی که شرارتها، بیدادها و تهدیدها میکردند، بچهها را کتک میزدند و چنگ و دندان نشان میدادندـ مجلس را آرام کردند. در فضایی که همه دشمن بودند و در بین شنوندهها یک نفر دوست نبود. در فضایی که همه دشمن هستند، این دشمنان را آرام کردند. اینها هر جا رفتند، معجزه کردند؛ چرا که از بزرگ تا کوچک ولایت داشتند. حضرت زینب(س) نایبالحسین بود و نیابتش را به نحو احسن به عالمیان اثبات کرد که نیابتش نیابت قراردادی و صوری نیست. یک ابلاغ به او داده نشده؛ بلکه قلب زینب(س) عرش خدا شده بود. زینب(س) نبود، حرف میزد. خدای زینب بود که حرف میزد. هر جا صلاح میدانست با یک اعمال ولایتی عالم را قبضه میکرد. در چنگ خودش میگرفت. کسی بر حضرت زینب(س) تسلط نداشت. این خانم بود که بر جمعیت تسلط داشت. هر جا هر کاری خواست، انجام میداد. کسی جرئت نمیکرد بگوید چرا آن کار را میکنی؟ آنقدر قدرت و عظمت و نفوذ داشت؛ آنقدر ولایتش عالمگیر بود که به حق میشود گفت، حضرت زینب(س) واقعاً کار خدایی کرد و همه امور را از غیب در این عالم تصرف کرد. آن گرگهای درنده خشن را به گریه آوردند و منقلب و پشیمان کردند. اوضاع را دگرگون کردند.