در پاسخ به این پرسش باید گفت، متأسفانه طی سالهای اخیر میزان اعتماد عمومی به دولت آسیب دیده است و این مسئله را باید در تطابق نداشتن حرف و عمل مسئولان گذشته جستوجو کرد. در حقیقت، با کاسته شدن از میزان اعتماد به مسئولان پیامدهای منفی دیگری هویدا میشود و نگرش منفی نسبت به دولت افزایش مییابد. سال 1399 طبق نظرسنجی یکی از مراکز امنیتی کشور، اصلیترین شاخص خشم در جامعه ما، «دروغگویی مسئولان» است. اگرچه مسئولان در جمهوری اسلامی ایران در کلیت خدمتگزار و صادق هستند، اما وجود برخی انحرافات در برخی از مسئولان و اضافه شدن جنگ شناختی دشمن سبب شده است تا فضای بیاعتمادی در بخشی از افکار عمومی اثرات مخرب خود را به همراه داشته باشد. مسلم است که این بیاعتمادی نتیجه انباشتی است که طی دورههای گوناگون شکل گرفته است، اما اینکه رئیسجمهوری در مقابل رسانه و افکار عمومی اظهار کند که او هم صبح جمعه متوجه گران شدن قیمت بنزین شده است، پتک محکمی است بر اعتماد عمومی. بنابراین یکی از میراثهایی که از دولت قبل به دولت سیزدهم منتقل شده است، تَرَک برداشتن دیوار اعتماد عمومی است؛ لذا از ضرورتهای مهم در این باره، بازگرداندن آن به جامعه است؛ به معنای آنکه در کنار اقداماتی که دولت در راستای ترمیم وضعیت اقتصادی و معیشت انجام میدهد، باید اعتماد عمومی نسبت به او ترمیم شود و اینجاست که جهاد تبیین نقشی ویژه در تنویر افکار عمومی و اعتبار و اعتمادبخشی به کلیت دولت و نظام پیدا میکند. رهبر معظم انقلاب در این زمینه میفرمایند: «مسئله احیای اعتماد مردم و امید مردم هم بسیار چیز مهمی است؛ چون اعتماد مردم بزرگترین سرمایه دولت است. مردم وقتی به شما اعتماد کردند و امید به شما داشتند، با شما راه میآیند و کمکتان میکنند؛ این بزرگترین سرمایه است برای دولت که بتواند اعتماد مردم را جلب کند که البته این متأسفانه یک مقداری آسیب دیده و بایستی ترمیم کنید.»