«تولی» و «تبری» جزء فروعات مذهب حقه شیعه است؛ اما درباره تبری باید مرزهایی مشخص شوند که بدانیم دقیقاً چیست و کجا باید استفاده شود؟ گاهی بهدلیل ندانستن مختصات تولی و تبری و قواعدی که در آن وجود دارد، نمیتوانیم تکلیفمان را درست تشخیص دهیم و بهجای آنکه از دشمنان خدا، دین و اهل بیت(ع) برائت بجوییم، از افرادی اعلام برائت میکنیم که دشمنی با اسلام و دستورات آن ندارند و گاهی دوست و دشمن را از یکدیگر تشخیص نمیدهیم. «تبری» اصطلاحی کلامی و از آموزههای اعتقادی و رفتاری دینی، بهویژه نزد شیعیان و برخی فرقههای اسلامی، بهمعنای بیزاری و دوری جستن از دشمنان خداست و آن همراه با «تولی» است که محبت داشتن به خدا، دین خدا، اهل بیت(ع) و اهل تقواست. «تبری» مصدر عربی بر وزن تفعل و از ریشه «بَرَءَ» و اصل آن «تَبَرُؤ» است، و در زبان فارسی بیشتر به صورت «تبرا» به کار میرود. تبری در لغت بهمعنای دوری کردن از چیزی که مجاورت با آن ناپسند است، بیزاری جستن و مانند اینها آمده است. در فارسی نیز تبری جستن بهمعنای بیزاری و دوری جستن است.(المفردات فی غریب القرآن، راغب اصفهانی)
دور شدن معنوی و مادی از شیطان و دشمنان خدا آنقدر مهم است که رزق معرفی شده است. ما از خداوند میخواهیم توفیق آن را به ما عطا کند و ما را در مسیر درستی قرار دهد تا بتوانیم به خوبی آن را عملی کنیم. برائت جستن، مانند تولی و محبت داشتن شرایطی دارد که باید آن را کسب کنیم، برای نمونه توفیق تبری جستن از دشمنان خدا به کسانی اعطا میشود که محبت خدا و اولیای خدا را در دل دارند و نسبت به آنان معرفت پیدا کردهاند. در یکی از بخشهای زیارت عاشورا آمده است: «فَاسُئلُ الله اَلذي اَكرَمَني بمَعرفَتكُمْ وَ مَعرفَة اَوليائكُمْ وَ رَزَقني اَلبرائَةَ من اَعدائكُمْ اَنْ یَجْعَلَنی مَعَکُمْ فی الدنْیا وَالاْخرَة...»؛ و درخواست میکنم از خدایی که مرا گرامی داشت به وسیله معرفت شما و معرفت دوستانتان تا همیشه بیزاری از دشمنان شما را روزی من فرماید.(زیارت عاشورا) خداوند مؤمنان را با محبت اهل بیت(ع) و اولیای خدا کرامت میبخشد و عزت میدهد و کسی که خود را محب ایشان میبیند، توفیق برائت جستن از دشمنانشان را هم از خداوند میخواهد. این بخش زیارت عاشورا به ما میگوید «حب» و «بغض» ملازم یکدیگر هستند و یکدیگر را کامل میکنند، مانند دو بال که باید با یکدیگر همراه بوده و عمل کنند تا امکان پرواز بهوجود بیاید. مذهب تشیع حب و بغض را خود دین میداند. رسول الله(ص) میفرمایند: «هَل الدينُ إلا الحُب وَالبُغضُ؟! قالَ اللهُ عزوجل: إن كُنتُمْ تُحبونَ اللهَ فَاتبعُونى يُحْببْكُمُ اللهُ»؛ آيا دين، جز دوستى و دشمنى است؟ خداوند عزوجل مىفرمايد: اگر خدا را دوست داريد، از من پيروى كنيد تا خداوند ، دوستتان بدارد. (دعائم الإسلام، ج1، ص71) مؤمنان نه تنها برائت از دشمنان خدا را رزق میدانند؛ بلکه تکلیف خودشان هم میدانند و آن را عین دین میشناسند که اگر وجود نداشته باشد، دینشان کامل نیست. حال باید بپرسیم کسیکه دشمن خداست چه خصوصیاتی دارد؟ مطمئناً کافران و مشرکان دشمنان خداوند و اهل بیت(ع) هستند؛ اما گروهی در کنار آنان نیز وجود دارند که دشمن حق هستند و به راحتی نمیتوان آنها را شناخت. آنان «فاسقان» و «منافقان» هستند که در بین مؤمنان نفوذ کرده و به فساد مشغول هستند. در تمام اعصار و قرون این افراد بودهاند و در آیات قرآن و روایات ائمه(ع) بسیاری درباره آنان شنیدهایم. «فسق» در لغت بهمعنای نافرمانی و ترک دستور خدا و خروج از راه حق و تمایل به گناه است. از این رو، فاسق کسی است که در برابر دستورات خدا، نافرمانی میکند و از راه حق خارج میشود. در اینباره مباحثی میان فرقههای گوناگون وجود دارد؛ اما درباره اینکه «عالم و آگاه بودن به مخالفت با خداوند آیا اثبات کننده فسق است یا نه؟» نظرهای گوناگونی وجود دارد. امام صادق(ع) به وجوب برائت از مخالفان دین خدا و دوستان دشمنان خدا و دشمنان دوستان خدا تصریح فرمودهاند؛ اما این را که کسی آگاهانه و عالمانه و به قصد دشمنی با خدا و اولیای خدا کاری را انجام نمیدهد، باید استثنا کرد. بنابراین در اعلام برائت از کسی یا چیزی باید به عالم بودن فرد به فعلی که دشمنی خدا در آن میتواند وجود داشته باشد، اطمینان پیدا کند. گاهی توجه نکردن به این موضوع آسیبهای فراوانی وارد کرده و راه را برای توبه افراد میبندد. مؤمنان باید در دور شدن از دشمنان خدا، منافقان و فاسقان و دور کردن آنان از مرزهای معنوی، اخلاقی و مادی مسلمین کوشش کنند و نباید با غفلت و خاماندیشی فرصت جولان کافران، فاسقان و کسانی را که عالمانه در صدد ضربه زدن به مؤمنان و ثروتهای معنوی، اخلاقی و مادی آنان هستند، فراهم کنند. بهعبارتی، برائت جستن از دشمنان دین باید در عمل و بهصورتهای مختلف باشد و جدی گرفته شود. برائت جستن یک شعار نیست، یک عمل فوری، شجاعانه، قاطع و جدی است. کسی که فسق دارد نیز فقط در یک صورت میتواند نجات پیدا کند و آن هم «توبه» است. کسیکه از رفتارهای خود پشیمان است، باید آن را جبران کند.