در این یک ماه و خردهای منبرها و کتابهای بسیاری را درباره محرم و به ویژه عاشورا شنیدهایم و خواندهایم تا این روزها که پا به چله روز عاشورا، یعنی اربعین گذاشتهایم دست خالی نباشیم و با درک و معرفت ویژهای به مسیر کاروان عشق پا بگذاریم. مسیری که هر چقدر هم رصدش کنیم، در گوشه گوشه آن یاد و جانفشانی شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم به خوبی مشاهده میشود.
به راحتی، میتوان گفت راهپیمایی اربعین بزرگترین تبیین حق در دوران معاصر است؛ این تبیین هم در شعارها و شعائر است و هم در رفتار و عمل. اگر عاشورا و محرم موسم عزاداری و شنیدن مصائب اهل بیت(ع) است، اربعین هنگامه حرکت و اقدام و گفتن و نشان دادن آمادگی امت اسلامی برای انتقام و خونخواهی است؛ این افزون بر آن درس بزرگ همه اربعینهای گذشته است که «یاد حقیقت و خاطره شهادت را در مقابل طوفان تبلیغات دشمن زنده نگه داشت»، اظهار این است که اگر در عاشورای دهه ۶۰ قمری غیبت داشتهایم، در اربعین سده پانزدهم خورشیدی بلند شدهایم و بلند گفتهایم حاضر!
در این مسیر دیگر پرچمهای سیاه دشمنان نیست، پرچمهای سرخ انتقام همه امت اسلامی در سراسر جهان است که در میان این دهها میلیون انسان به پا خاسته به چشم میخورد. انسانهایی که زبانهایشان متفاوت است، اما شعارشان یکی است که بلند و رسا فریاد میکشند: «لبیک یا حسین(ع)»، «لبیک یا حسین(ع)».
از همینرو وقتی در مسیر عشق قدم میگذاریم، میبینیم که مسیر نجف به کربلا، مسیرِ عشقبازی است؛ مسیری است که در آن برای استمرار پیروزی خون بر شمشیر، خونها ریخته شده و برای جاری بودن خون در رگهای «اسلام ناب محمدی» جانها فدا شده است؛ جانهای بزرگی همچون شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم و همه آن کسانی که پس از حادثه عاشورا تاکنون برای رسیدن به سرزمین نینوا جان خود را فدا کردند یا مجروح و جانباز برگشتند.
«دفاع مقدس» عرصهای از عشقبازی برای رسیدن به کربلاست؛ آنهایی که پرچم یاحسین (ع) در دست داشتند یا پیشانیبند منقش به نام سرور و سالار شهیدان(ع) را بر پیشانی خود میبستند و راهی کربلای جبههها میشدند، امید داشتند تا روزی با شکست دشمن کافر بعثی راه کربلا را باز کرده و حرم مطهر اهلبیت(ع) را زیارت کنند. شهید رضا استخری درباره هدفش از رفتن به جبهه نوشته است: «آیا ما در طول عمر خود در ایام عاشورا و تاسوعای حسینی بر سر و سینه خود نمیزنیم و حسین حسین نمیگوییم؟ آیا در طول عمر خود همیشه در ایام اربعین حسینی نمیگفتیم که کاش ما در زمان امام حسین(ع) و در رکاب آن سید بزرگوار بودیم و شمشیر میزدیم. آری! مردم عزیز بدانید که اینک حماسه حسینی دوباره تکرار شده است. جای عمل رسیده است. جای آن رسیده که آن همه صحبتها ثابت شود. این جنگ هم جنگ بین حق و باطل است و اینک زمان پیکار. پس شما که پیرو حسین(ع) هستید، این گوی و این میدان.» یا شهید حسین عسگری بشکانی در وصیتنامهاش از عزاداران حسینی میخواهد که به هدف امام حسین(ع) توجه کنند: «اگر میخواهید که زیر بار ذلت آمریکا و شوروی نروید، باید حسینی کار کنید مگر شما به عشق نام حسین(ع) هر سال در ماه محرم عزاداری نمیکنید؟ بنگرید که هدف حسینبنعلی(ع) چه بوده است؟ حسینبنعلی هدفی جز پایداری دین خدا نداشت. در دعای زیارت اربعین امام حسین(ع) در قسمتی به این مضمون میفرماید که من کشته شدم تا مردم آگاه شوند. برای چه آگاه شوند، برای اینکه حق را از باطل تشخیص دهند و علی(ع) خانهنشین نگردد و حسین(ع) خارجی قلمداد نگردد و یزید ملعون به دروغ امیرالمؤمنین خوانده نشود.»
«دفاع از حرم» هم عرصهای دیگر از عشقبازی برای رسیدن به کربلاست؛ عرصهای که در آن فاطمیون، حیدریون، زینبیون، حسینیون و دیگر سربازان جان بر کف امام خامنهای به فرماندهی سردار دلها از کشورهای اسلامی به عراق و سوریه شتافتند و فریاد «کلنا عباسک یا زینب(س)» سر دادند و دشمن تکفیری را سرنگون کردند تا مسیر عشق همچنان به روی عاشقان باز بماند. برای همین احیای مسیر عشق بود که وقتی مادر شهید محمدحسن دهقانی در آخرین اعزام به او گفت: «برای اربعین همه به کربلا میروند، تو داری به سوریه میروی؟» محمدحسن جواب داد: «حضرت زینب(س) تنهاست؛ میروم تا تنها نباشد.» محمدحسن به سوریه رفت و شب اربعین حسینی شهید شد.
این روزها در ایام اربعین حسینی و در حالی که زائران سیدالشهداء(ع) از ایران، عراق، لبنان، افغانستان، پاکستان، هند، آذربایجان و حتی کشورهای اروپایی و دیگر اقصی نقاط جهان در مسیر نجف به کربلا، عمود به عمود و با پای پیاده فرسخها را طی میکنند و خود را به پابوسی شاه شهیدان(ع) میرسانند، همه این صحنههای زیبا و معنوی بیانکننده یک مهم است و آن، اینکه خداوند بر روی شهادت، خون شهید و راه شهدا ارزشگذاری کرده است؛ یعنی به برکت همه خونهایی که در باز شدن راه کربلا ریخته شده، امروز این کنگره بزرگ جهانی شکل گرفته است و این بهمعنای تأثیرگذاری خون شهداست.