فرهنگ و پرورش انسان در مسیر تعالی و نیل به سعادت یکی از اصول مهم در سیره پیامبر مکرم اسلام است. سیرهای که شاید سنت و روش تمام پیامبران پیش از حضرت محمد(ص) بوده؛ اما با توجه به تعریف این مورد خاص، یعنی در لغت به معنای ادب، تربیت، دانش، علم، معرفت و آداب و رسوم و در علوم اجتماعی به معنای مجموعه علوم، دانشها، هنرها، افکار و عقاید، اخلاقیات، مقررات و قوانین، آداب و رسوم با سیره آن حضرت درآمیخته است. باید تأکید داشت، فرهنگسازی و ترویج رفتارهای حسنه بر اساس آموزههای الهی، از اهداف اصلی بعثت انبیاء(ع) بوده، بخش عمدهای از عمر شریف آن بزرگواران، صرف تحول در فرهنگهای باطل و نهادینه کردن فرهنگ والای دینی شده است؛ چراکه اگر فرهنگ عمومی جامعه بر اساس موازین و معیارهای الهی بنا شود، افزون بر جلب رضایت الهی، زمینه رشد و بالندگی جوامع و سعادت نهایی انسانها فراهم خواهد شد. در مقابل، اگر در جامعهای انحطاط و انحراف فرهنگی وجود داشته باشد، نابودی و هلاکت افراد و جامعه قطعی است. فرهنگ اصیلی که رشددهنده انسان باشد، در آموزههای وحیانی ریشه دارد. از این رو، خداوند در قرآن میفرماید: «خداوند بر مؤمنان منت نهاد، هنگامی که در میان آنها، پیامبری از خودشان برانگیخت که آیات او را بر آنان بخواند، و آنها را پاک کند و کتاب و حکمت بیاموزد، هرچند پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند.» این امر اهمیت رسالت پیامبران و آموزههای الهی را به خوبی نشان میدهد.
از پیوندهای اجتماعی تا فرهنگسازی دینی
حضرت محمد(ص) بر اساس رسالتی که بر دوش داشتند، در این راه قدم نهادند و با مدیریت کارآمد خویش، زمینه تعالی و سعادت انسانها را فراهم کردند؛ همانطور که پیش از این هم به آن اشاره شد، فرهنگ مجموعهای به هم پیوسته است که جنبه مادی و معنوی زندگی انسان را در بر میگیرد و تمام شاخههای آن از یکدیگر اثرپذیری دارند و سبب پیوندهای اجتماعی و تعامل میان افراد یک جامعه میشود. فرهنگسازی دینی هم به معنای نهادینه کردن ارزشهای الهی بین افراد است؛ به گونهای که آنها و جوامع آنها، خود را به رعایت آن ارزشها ملزم بدانند و این امر در عمل و رفتار آنان نیز نمایان شود.
پژوهشگران فرهنگی و اجتماعی معتقدند، رسیدن به فرهنگسازی دینی و تبلور ارزشهای الهی میان افراد دشوار است؛ اما برای تحقق این مهم میتوان از سیره و سنت پیامبر اسلام(ص) الگو گرفت؛ چراکه آن حضرت به اذعان مورخان و اندیشمندان مسلمان و غیرمسلمان، توانستند در اندک زمانی، فرهنگی ناب و الهی را در میان اعراب بدوی پایهگذاری کنند و دین مقدس اسلام را برای 14 قرن در زمین گسترش دهند و پایدار نگه دارند.
آنچه مهم است، اینکه سنت و سیره پیامبر اکرم(ص) در فرهنگسازی اسلامی، مدلی کارآمد برای دستاندرکاران فرهنگی و طلایهداران فرهنگ جامعه اسلامی ایران و دیگر جوامع اسلامی است. بنابراین، سبک و سیاق و روشهای کارآمد پیامبر(ص) در فرهنگسازی میتواند زمینه تحولات شگرفی را در جامعه فراهم کند؛ تحولاتی که خود زمینهساز رعایت فرهنگ پوشیدگی، عفاف و حجاب شده و دسیسه دشمن در مسیر برداشتن چادر و حجاب از سر دختران و بانوان مسلمان را خنثی کند؛ فرهنگی که میتواند مانند دیگر حوزههای سیره نبی مکرم اسلام دستاندرکاران و مسئولان را در مسیر ساخت جامعهای متعالی راهنمایی کرده و جامعه را برای ظهور آماده کند.
مسیری که دشوار است
به باور اندیشمندان، فرهنگسازی و تغییر در نگرشها، به یکباره اتفاق نمیافتد؛ بلکه به صورت تدریجی و طی یک فرآیند زمانی رخ میدهد؛ زیرا در این جریان هم باید افراد و جوامع را با آسیبها و آفتهای فرهنگ تثبیت شده گذشته آشنا کرد و هم با ظرافت و تیزبینی خاصی، فرهنگ ارزشی و مثبت را معرفی کرد. باید اذعان داشت، فرهنگسازی برخلاف فرهنگزدایی زمانبر و دشوار است و مسیری پر از چالش و دستانداز دارد؛ از این رو، پیامبر(ص) و پیروانش مأموریت داشتند تا در مراحل فرهنگسازی خود استقامت کنند: «ای پیامبر! پس همانگونه که فرمان یافتهای، استقامت کن و همچنین کسانی که با تو به سوی خدا آمدهاند، باید استقامت کنند.» حضرت محمد(ص) با درک این شرایط سخت و دشوار برای ایجاد فرهنگ اسلامی در مکه و مدینه، بیش از بیستوسه سال کوشیدند و استقامت کردند تا بتوانند فرهنگ ناب اسلام محمدی را با آیین خرافه بتپرستی و آداب و رسوم خرافه به جای مانده از جاهلیت جایگزین کنند و نقشه فرهنگی کارآمدی در این مسیر بر مبنای آموزههای اسلام ترسیم کنند.
در تعریف این نقشه فرهنگی میتوان اشاره کرد که رسول خدا(ص) با فرهنگ اعراب آشنایی کامل داشتند. بنابراین، با تدبیر و دوراندیشی، نقشه فرهنگی مهمی ترسیم کردند که تمام جوانب زندگی فردی و اجتماعی آنان را در بر گیرد. در این نقشه، ابتدا تعریف دین و ارزشهای الهی را از قرآن استخراج کردند، سپس بر مبنای آن تعریف، استاندارد هر چیزی را تبیین فرمودند. به فرموده امام علی(ع): «خداوند پیامبر(ص) را زمانی فرستاد که مردم در فتنهها گرفتار و رشتههای دین پاره شده و ستونهای ایمان و یقین ناپایدار بود. در اصول دین اختلاف داشتند و امور مردم پراکنده بود. راه رهایی دشوار بود و پناهگاهی وجود نداشت. چراغ هدایت بینور و کوردلی همگان را فرا گرفته بود. خدای رحمان معصیت و شیطان یاری میشد. ایمان بدون یاور مانده و ستونهای آن ویران گردیده و نشانههای آن انکار شده، راههای آن ویران و جادههای آن کهنه و فراموش گردیده بود. مردم جاهلی شیطان را اطاعت میکردند و به راههای او میرفتند و...» در حقیقت، مشکل اساسی مردم در آن زمان، از بین رفتن و بلکه معکوس شدن ارزشهای انسانی بود. از این رو، انگیزه پیامبر(ص) برای ترسیم نقشه فرهنگی، احیای ارزشها و رهایی بشر از غل و زنجیر خرافه و تعصبات قومی، شرک، بتپرستی، فتنه و فساد بود. در این وضعیت، پیامبر(ص) به دنبال این بود تا بر مبنای رسالت و تکلیفی که بر آن گردن نهاده و اهدافی که برای بعثت وی در نظر گرفته شده بود، آنان را به فطرت الهیشان برگرداند.
نقشه فرهنگی از 1400 سال پیش تا امروز
پژوهشگران دینی معتقدند، فرهنگسازی و ترسیم نقشه فرهنگی در جامعه اسلامی امروز میتواند شباهتهای بسیاری به نقشه فرهنگی پیامبر مکرم اسلام داشته باشد تا مردم در جامعه اسلامی از گزند توطئهها و دسیسههای ضد فرهنگی دشمن در امان مانده و بتوانند در مسیر سعادت قدم بردارند. براساس این نقشه، تعلیم و تعلُّم باید به نحو مطلوب رونق یابد و قرآن، احکام و معارف اسلامی در صدر برنامههای آموزشی قرار گیرد و از طرفی تعلیم معارف دینی و عقاید، سوادآموزی و فهمیدن فراگیر شده و معنویت فردی و اجتماعی جامعه اسلامی توسعه یابد. براساس سیره فرهنگی حضرت محمد مصطفی(ص) فرهنگ اسلامی باید فراگیر شده، ارزشهای اخلاق اسلامی گسترش یافته و قوانین مطابق با آموزههای قرآنی وضع شود و رفتارهای مغایر با قوانین الهی، از صحنه اجتماع پاک شود و عدالت و قسط در جامعه حاکم شده، بر اساس آن داوری صورت گیرد و مهمتر از همه آنکه الگوهای مناسب تربیتی و اخلاقی به مردم معرفی شده، الگوگیری در مسیر واقعی خویش قرار گیرد. اینها همه سبک و سیاق کارآمدی است که میتواند مدل و الگویی بیبدیل برای فرهنگسازی در جامعه باشد؛ جامعهای که این روزها تحت آماج فرهنگی دشمن قرار گرفته و دشمن هر لحظه به دنبال راهی است تا فرهنگ اصیل اسلامی را به ضد فرهنگهای غربی بدل کند، اگر فرهنگ جاری در جامعه پشتوانه اجتماعی قوی نداشته باشد.