پس از پیروزی انقلاب، حضرت امام(ره) تلاش کردند تا مطبوعات را همسو با منافع ملت و کشور به خدمت گرفته و آزادی آنان را تضمین کنند. این تضمین البته آنگاه تأمين میشد که متولیان مطبوعات مرزهای آزادی را رعایت کرده و خود را به رعایت قانون مقید کنند. بنابراین، با پیروزی انقلاب اسلامی نه تنها مطبوعات گذشته تعطیل نشدند، بلکه دهها نشریه ریز و درشت جدید شکل گرفتند که تنوع و تکثر و تشتت جدیدی در جامعه ایجاد کرد. هر حزب و گروه و تشکیلاتی برای خود نشریهای منتشر میکرد و گروههای سیاسی در هیئت تحریریههای روزنامههای کثیرالانتشار نیز نفوذ کرده بودند. طبق برخی آمار، در پنج ماهه اول انقلاب تعداد ۶۷ عنوان نشریه روزانه، هفتگی و ماهانه در تهران و شهرستانها منتشر شد. این نشریات نیازمند مجوزی نبودند و همین که حزب و گروهی تصمیم به انتشار جریدهای میگرفت، کافی بود تا هزینههای نشر را فراهم آورد.
برای نمونه، در اسفندماه 1357 جبهه ملی ایران اولین نشریه ارگان خود راـ که پیشتر به صورت خبرنامه منتشر میکردـ به روزنامهای دو صفحهای تبدیل و منتشر کرد. اولین شماره هفتهنامه «مردم» ارگان مرکزی حزب توده ایران نیز در روزهای پایانی اسفندماه منتشر شد. نکته تأملبرانگیز آنکه گردانندگان این نشریات اغلب افرادی با گرایشهای چپ و راست بودند، لذا رسانه آنان تریبون مذهب نبود. این حقیقت را میتوان در بیانیه نهضت آزادی مشاهده کرد. نهضت در گزارشی تحلیلی از شرایط آن روز انقلاب اسلامی مینویسد:
«امروزه از دهها روزنامه که در تهران منتشر میشود، فقط چند روزنامه مذهبی است و بقیه دیگر مارکسیستی، یا متمایل بدان، یا هم موضع با آنان، یعنی در میان نیروی بیان اندیشه که در مطبوعات متبلور میشود، قریب به 85 درصد آن در اختیار جناحهای مارکسیستی است و 15 درصد آن در اختیار جناحهای اسلامی. در حالی که نسبت وفاداران به انقلاب اسلامی و ارزشهای آن، به وفاداران مکاتب دیگر، بیش از عکس این است. پس جناحهای مارکسیستی از امکانات بیان آزاد اندیشههایشان به مراتب بیش از نسبت وجودیشان در جامعه استفاده میبرند.»
در اسفندماه 1357، دولت موقت اولین تلاشهای خود را برای ساماندهی مطبوعات آغاز کرد. «ناصر میناچی» که در آن زمان وزارت اطلاعات و تبلیغات و خیرات را در اختیار داشت، اعلام کرد، در زمینه مطبوعات فعلی و نشر روزنامههای جدید باید تجدید نظر اساسی شود.
در این ایام، روزنامهها نقش مهمی در ایجاد یا بر هم ریختن آرامش در کشور داشتند. نوشتههایی که هر روز منتشر میشد و در فضای ملتهب آن روزها، اوضاع را ملتهبتر میکرد و بستر را برای بهرهبرداری فرصتطلبان فراهم کرده بود. برای نمونه، اوضاع شهر تبریز در اردیبهشت ماه به هم ریخت. سبب این جنجال در تبریز مقالهای بود به نام «بهانهها را از دست خائنان باید گرفت» منتسب به آقای خلخالی که در روزنامه اطلاعات دوم اردیبهشت 1358 چاپ شده بود. در این مقاله نویسنده با اشاره به حمایت آیتالله سیدکاظم شریعتمداری از تشکیل حزب جمهوری خلق مسلمان، به ضرورت دوری جستن از طرح اختلافنظر در میان رهبران روحانی اشاره کرده و آورده بود: «در بعضی از نواحی دیده شده، طرفداران حزب منحله رستاخیز و جاوید شاهگویان و یا ساواکیهای شناخته شده، با گرایش به طرف حزب جمهوری خلق مسلمان ایران در واقع با اصل جمهوری اسلامی، میخواهند مخالفت کنند.» این مقاله وسیلهای شد در دست خلق مسلمانیها، تا مردم تبریز را در اعتراض به آن و در اظهار پشتیبانی از آیتالله شریعتمداری به راهپیمایی و تظاهرات فرا بخوانند.
حضرت امام(ره) تلاش کردند تا با هشدار دادن به گردانندگان مطبوعات، آنان را به رعایت مرزهای آزادیبیان دعوت کرده و از حرکت در مسیر توطئه و تفرقه و... باز دارند. در اردیبهشت ماه 1358 بود که گروهی از کارکنان روزنامه «کیهان» در قم حاضر شده و حضرت امام(ره) کلامشان را اینگونه آغاز کردند: «مطبوعات در عین حال که یک مؤسسه محترم و بسیار مؤثرند، لکن باید روی موازین مطبوعاتی و خدمت به ملت رفتار کنند. آزادی قلم و آزادیبیان معنایش این نیست که کسی بر ضد مصلحت کشور قلمش آزاد است که بنویسد، برخلاف انقلابی که مردم پایش خون دادهاند بنویسد. همچو آزادی صحیح نیست. قلم آزاد است که مسائل را بنویسد؛ لکن نه اینکه توطئه بر ضد انقلاب بکند. بیان آزاد است که مطالبی اگر دارد بنویسد؛ آن هم مطالبی که به او داده میشود. از همه اشخاص بنویسد، بدون توطئه.»
حضرت امام(ره) در در دیدار با احمد صدر حاجسیدجوادی، وزیر کشور و استانداران سراسر کشور باز هم به این موضوع اشاره کردند و هشدار دادند: «اگر این توطئه پیش برود، همهتان را از بین میبرند. اگر این توطئه پیش برود و کمک نکنید و شما خیال کنید که میتوانید یک کاری بکنید به استثنای روحانیان، کلاهتان پس معرکه است! نمیتوانید هیچ کاری بکنید.» چند روز بعد حضرت امام(ره) در جمع بانوان شاغل در مؤسسه کیهان بار دیگر حدود و ثغور آزادی بیان و مطبوعات را برشمرده و ضمن انتقاد از عملکرد مطبوعات اعلام میدارند: «من یک هشداری میدهم به روزنامهنویسها، به رادیو و تلویزیون، به جمعیتهایی که هر کدام حالا پیدا شدند، به همه جمعیتها.
این یک هشداری است به اینکه همه جمعیتها اگر بخواهند خیانت نکنند به ملت، اگر بخواهند خدمت بکنند به کشور، مطالعه کنند ببینند مسیر این ملت چه بود؛ چرا این ملت به خیابانها ریخت و «اللّه اکبر» گفت؛ چرا جوانهایش را داد و شب پشت بامها رفت و فریاد زد و مرگ بر که و زنده باد که گفتند. این برای چه بود؟ برای اسلام بود. اینها اسلام میخواستند. فقط مسئله این نبود که ما آزادی میخواهیم، آزادی منهای اسلام را نمیخواهد دولت ایران، ملت ایران؛ ملت ایران اسلام را میخواهد. آزادی باشد لکن مثل شوروی باشد؟ آزادی باشد لکن مثل مملکت دیگری باشد؟ اجنبی باشد؟ کی همچو چیزی را ملت ما میخواست؟! این آقایان در اشتباهند. من نمیگویم خائنند، من میگویم در اشتباهند؛ باید اشتباهات خودشان را رفع کنند. باید همه با هم باشند. همان طوری که همه با هم به اینجا رسیدند، همه با هم از اینجا تا آخر مسیرـ که ما در اولش حالا هستیمـ همه با هم این مسیر را طی بکنیم.»
هشدارهای امام(ره) هر چند صریح و دلسوزانه بود، اما باز هم جریانهای واگرا که به بیگانه وصل بودند، ترجیح میدادند که بر خط تفرقه بکوبند و اجازه ندهند تا مسیر استقرار جمهوری اسلامی هموار شده و آنچه از تحقق آن نگران بودند که نظام اسلامی باشد، با بنبست مواجه شود.