شرقشناسی جدید برخلاف شرقشناسی کلاسیک که در فضای متون نوشتاری در جریان بود، در فضای مجازی و در تصاویر و برنامههای تلویزیونی، مطبوعات، سینما و سایر عرصههای فرهنگ عمومی معاصر غرب هم بازتولید میشود. صدر برخی از این تصاویر، اسلام به مثابه پدیدهای اساساً نامعقول، مخالف تحول و نوگرایی معرفی شده و در شکل جدیدتر زیست داعش و طالبان به منزله نماد زیست اسلامی معرفی میشود. در واقع، چهره عجیبی که در رسانههای غربی از وضعیت گروههای تکفیری و خودساخته ترسیم میشود، در راستای عمیقتر کردن تمایز بین انسان غربی متمدن و با فضیلت و انسان درجه دو شرقی جنگطلب، بیمنطق و محروم است. در پژوهشی نشان داده شد، گفتمان اسلامهراسی پس از 11 سپتامبر در قالب کاریکاتور حول نُه مقوله زیر دنبال میشد:
1- اسلام افراطی(اشاره مستقیم به اسلام رادیکال، بنیادگرایی یا نبود این انگاره)؛ ۲- تروریسم(اشاره مستقیم به تروریسم بودن مسلمانان، تأکید بر مقوله جهاد در مفهوم تروریسم و مسلمانان در مفهوم تروریست، یا نبود این انگاره)؛ 3- خشونت(وجود مظاهر خشونت در مسلمانان شمشیر به دست، مسلمانان با چهره خشن و در حال فریاد کشیدن و غیره، یا نبود این مظاهر)؛ 4- بدویت(مظاهر زندگی ابتدایی، نوع لباس و پوشش مسلمانان، آرایش چهرهها به شکل ابتدایی یا در نهایت روستاییان، یا اشاره نکردن به این مظاهر)؛ 5- حقوق بشر(پایمال کردن حقوق انسانها به هر نحو، نادیده گرفتن حق آزادی بیان و ...، یا نبود این انگاره)؛ 6- حماقت(نشان دادن مسلمانان در چهره انسانهایی که اهل فکر و اندیشه نیستند و بیشتر براساس احساس و غیرعقلایی عمل میکنند یا نبود این مظاهر)؛ 7- منبع(اعم از اینکه در پایگاههای اینترنتی منتشره شده یا در نشریات)؛ 8- تعداد فریمهای کاریکاتورها(به تفکیک تک فریم بودن یا چند فریم بودن)؛ 9- تفکیک، بررسی و ارزیابی رنگی با سیاه و سفید بودن کاریکاتورها. (بشیر و جاسبی، 1387: 27-26)
با این همه، آنچه اهمیت دارد، نتیجه این تصویر و غیرسازی است که تلاش دارد از یکسو تحولی در نگرش جامعه غربی به اسلامگرایی و جلوگیری از نفوذ آن در جامعه غربی صورت گیرد و از سوی دیگر دگرگونی هویتی در جوامع اسلامی دنبال میشود؛ به گونهای که مسلمانان تنها راه دوری از خشونت، ترور و وحشت و فقر و محرومیت را تبدیل شدن به انسان غربی و پناه بردن به دامن لیبرالیسم غربی بدانند. در حالی که هیچ واقعیت معنادار و ارتباط مستقیمی میان آنچه امروز غرب از اسلام میفهمد و آنچه درون دنیای اسلام میگذرد، وجود ندارد.(سعید، 1379: 56-50)