آیات فراوانی در قرآن وجود دارد که ایجاد سنتهای حسنه را فضیلت و ایجاد سنتهای سیئه را رذیلت میداند. کسانی مانند فرعون، نمرود، سامری و برخی از اقوام مانند لوط، عاد و ثمود جزء کسانی بودند که سنتهای رذیلهای را ایجاد کردند و پیامبران الهی و پیروان آن هم سنتهای حسنه را رواج دادند، مانند حضرت یعقوب(ع) که در توصیهای فرزندان خود را به امیدواری و حسن ظنّ به خدا امر کرد و فرمود: «يَا بَنِيَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ يُوسُفَ وَأَخِيهِ وَلَا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لَا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ»؛ اى پسران من، برويد و يوسف و برادرش را بجوييد و از رحمت خدا مأيوس مشويد، زيرا تنها كافران از رحمت خدا مأيوس مىشوند.(یوسف/87) اعتماد، توکل و حسن ظنّ داشتن به خداوند جزء سنتهای حسنه الهی است و کسانی مانند مؤمن آل یاسین که برای نجات مردم تلاش داشت و دلسوز بود برای آنها، فردی مانند حضرت لقمان که موعظههای پدرانهاش زبانزد بود، حضرت ایوب و صبر زیادش، حضرت ابراهیم و تبلیغ استدلالی و عقلانیاش، حضرت نوح و تلاشهای مستمر و بیمنتش و... سنتهای حسنه را ایجاد یا تقویت کردند.
زندگی اهل بیت(ع) که یک زندگی قرآنی است هم به همین منوال، سنتهای متعددی را در خود جای داده است. نمونه آن زندگی امام حسن(ع) بود که سنتهای متعددی را ایجاد کرد یا در تعمیق سنت رسول خدا(ص) و امیرالمؤمنین علی(ع) کوشش کرد. در رفتار امام حسن(ع) آنچه بیش از هر چیزی مورد توجه قرار گرفته است، «صبر» و «احسان» ایشان است. صبر امام حسن(ع) به این دلیل بود که معاویه میخواست از نظر فکری میان ایشان و پدرشان حضرت علی(ع) فاصلهای را نشان دهد و مهمتر اینکه تلاش داشت با عصبی و احساساتی کردن ایشان علیه سنتهای جدّ گرامیاش و پدر عزیزش بهانههایی داشته باشد؛ یعنی توقع داشت رفتاری از امام حسن(ع) سر بزند که دستاویزی ایجاد کند برای حمله به اسلام ناب، پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع)؛ اما صبر امام حسن(ع) نقشههای او را نقش بر آب کرد. از سنتهای دیگر امام حسن(ع) نداشتن اعتماد و سوء ظنّ کامل به دشمنی، مانند معاویه بود. در آموزههای دینی، حسن ظنّ به خداوند و بندگان خدا یک شرط لازم برای دینداری است و سوء ظنّ به دشمنانش از قیدهای مهم اخلاقی است. کمااینکه امام علی(ع) در اینباره خطاب به مالک اشتر میفرماید: «مراقب باش، مراقب باش، از دشمن خود پس از آشتی کردن، زیرا گاهی دشمن نزدیک میشود تا غافلگیر کند، پس دور اندیش باش و حسن ظنّ خود را متهم کن.»(نهجالبلاغه، نامه53) همین سوء ظنّ موجب شد امام حسن(ع) فریب دسیسههای معاویه را نخورد و با او بجنگد و حتی هنگامی که از صلح یا بهتر بگوییم یک «توافق» صحبت شد، شروطی را در آن ذکر کرد که معاویه نتواند هرطور که خواست عمل کند. در این بین، مردم آن زمان نتوانستند حسن ظنّ و سوء ظنّ را بهطور صحیح درک کنند. آنجا که باید به امامشان حسن ظنّ میداشتند، سوء ظن داشتند و تهمتهایی به ایشان زدند و آنجا که باید سوء ظن میداشتند، به معاویه حسن ظن داشتند و فریب پولپاشیها و شایعات و دروغپردازیهایش را خوردند تا جاییکه زحمات امام حسن(ع) را بینتیجه گذاشتند.