نفوذ رژیم صهیونیستی در حکومت پهلوی چیزی نیست که انکارپذیر باشد و اسناد و مدارک آن موجود است. در این زمینه کافی است به خاطرات «حسین فردوست»، رفیق قدیمی محمدرضا پهلوی سری بزنیم تا بخشی از حقایق در این زمینه آشکار شود.
فردوست کسی بود که پای صهیونیستها را به ایران باز کرد و از آنان برای توسعه تشکیلات ساواک کمک و مشورت گرفت. وی در خاطراتش روایت میکند: «از بدو ورود، طبق دستور محمدرضا نظرم بر این بود که ساواک را به عالیترین سطح ارتقا بدهم. اشکال اساسی که با آن مواجه شدم، این بود که اجرای وظایف ساواک در ایران هیچ سابقهای نداشت و این وظایف را قبلاً شهربانی و مدتی فرمانداری نظامی (بعد از 28 مرداد) به سبک خود و به وسیله افراد غیرمسلط انجام میداد. پس لازم بود که این آموزش توسط سازمان اطلاعاتی و امنیتی یک کشور مسلط و باتجربه داده شود.» پس از بررسی گزینههای ممکن و در دسترس، نه آمریکاییها را مناسب تشخیص داد و نه انگلیسیها. او رژیم صهیونیستی را انتخاب کرد.
فردوست در توضیح دلایلی که منجر به گرفتن این تصمیم شد، میافزاید: «در آن زمان ایران، اسرائیل را بهطور دفاکتو به رسمیت شناخته بود و اسرائیل یک سفارتخانه غیررسمی در تهران داشت و مسئول اطلاعات آن سرهنگ دوم یعقوب نیمرودی بود، که با تأیید محمدرضا با ساواک رابطه فعال داشت. اطلاع داشتم که تشکیلات اطلاعاتی اسرائیل بسیار قوی است، زیرا برخی افراد یهودی در کشورهای اروپا و آمریکای شمالی در مشاغل حساس اطلاعاتی شاغل بودهاند و این افراد پس از تشکیل کشور اسرائیل سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی آن را تشکیل دادهاند. لذا به کمک نیمرودی آموزش ساواک را سازمان دادم، که منجر به تأسیس اداره کل آموزش شد و سرتیپ کیوانی ریاست آن را به عهده گرفت. ابتدا چند گروه را برای آموزش به اسرائیل فرستاد و صهیونیستها نیز به خوبی آموزششان دادند. «این نشان میداد که اسرائیلیها برای دوستی با محمدرضا بهای زیادی قائل هستند و روی نقش ساواک در آینده منطقه حساب جدی باز کردهاند. سپس ترجیح دادم که استادان اسرائیلی را به تهران بیاورم.»
به گفته فردوست، اسرائیلیها با دل و جان و بسیار بیشتر از انتظار طرف ایرانی در آموزش نیروهای ساواک میکوشیدند و حتی «با خود کتب و مدارک آموزشی مربوطه را نیز میآوردند و این کاری بود که آمریکاییها و انگلیسیها نکردند و ساواک قبلاً از این حیث در مضیقه جدی بود. این کتب ترجمه میشد و از لحاظ نظم در تدریس کمک مؤثری بود. بهتدریج ساواک در زمینه آموزش به خودکفایی رسید و اساتید کافی تربیت شد، ولی رابطه با اسرائیل قطع نشد و گاهی از اساتید اسرائیلی دعوت به عمل میآمد و گاهی هیئتهای پنج تا شش نفره، در مواردی که استاد مربوطه نمیتوانست به تهران بیاید، به اسرائیل اعزام میشد.»