عید ولایت
مهـدی(عج) کــه عـالَمند رهیـن کـرامـتـش
سر زد طلوع صبح نخست امامتش
همچون لباس کعبه که بر کعبه زینت است
زیبا بود لباس امامــت به قامتش
آتش به باغ دل همـه « بـردا سـلام » شــد
صبح ستمگران همه از یأس شام شد
خورشید عدل و داد جهان گستر آمده
گویی دوبـاره بعثــت پیغمبـر آمده
آید ندا ز سامره بر عالـــم وجود
با این بیان که عید ولایت مبارک است
همت کنید در فرج آل فاطمــه
بیعت کنید با پسر عسگری همه
فرمان عدل و داد به خلق جهان دهیم
تا دست خود به دست امام زمان دهیم
(میثم) ، وجود غرق به دریای نور اوست
هر چند غایب است جهان در حضور اوست
میثم سازگار
استقامت
هنوز ماتم زن های خون جگر شده را
هنوز داغ پدرهای بی پسر شده را
کسی نبرده ز خاطر کسی نخواهد برد
ز یاد، خاطره باغ شعله ور شده را
کسی نبرده ز خاطر، نه صبح رفتن را
نه عصرهای به دلواپسی به سر شده را
نه آه مانده بر آیینه های کهنه شهر
نه داغ های هر آیینه تازه تر شده را
جنازه ها که می آمد هنوز یادم هست
جنازه های جوان، کوچه های تر شده را...
نه، این درخت پر از زخم، خم نخواهد شد
خبر برید دو سه شاخه تبر شده را!
محمدمهدی سیار
زندهتر
سینهها با سوختن ارزندهتر خواهند شد
چشمها در عمق شب تابندهتر خواهند شد
امتیاز ماست مردن، میکشند و غافلند
دم به دم با مرگ ما، بازندهتر خواهند شد
سنگ اگر هم صحبت آیینههای ما شود
ما زبانهامان از این برندهتر خواهند شد
چشمهایی که پی میراث ما افتادهاند
منتظر باشند در آینده، تر خواهند شد!
اهل دنیا را خیال مرگ حتی میکشد
عاشقان با مرگ اما زندهتر خواهند شد
ای شهادت دست خونین بر سر و رومان بکش!
تحفهها تزیین شده زیبندهتر خواهند شد
رزق اگر باشد شهادت، شام با تهران یکی است
«بیتفاوتها» فقط شرمندهتر خواهند شد
محمدحسین ملکیان