تأثیر حضور مستشاران، کارشناسان و جاسوسان بیگانه در پیشبرد اهداف استعمارگران از دهها لشکر نظامی مجهز به جنگافزار مدرن بیشتر است. این عناصر، به واقع رکن اصلی استعمار در قرون اخیر به شمار میآیند. تاریخ ایران پیش از انقلاب اسلامی نیز هیچ گاه از گزند نفوذ این گونه عناصر بیگانه در امان نبوده و مصونیت نداشته است. در این میان، انگلیسیها پیشتاز نفوذ استعماری در ایران هستند و در این ویژگی سردمدار قدرتهایی بودهاند که از دور یا نزدیک بر آتش سلطهجویی و استیلاطلبی در کشور دستی داشتهاند. دخالت آنان، به ویژه در دوران قاجار و سپس پهلوی به اوج رسید و سبب اجرای طرحها و نقشههای آنها در ساختار اداری، فرهنگی و اجتماعی ایران شد.
یکی از مهمترین دخالتهای انگلیسیها در کشور، روی کار آوردن رضا پهلوی بود که با طرحریزی و اجرای عوامل انگلیس در این کشور رقم خورد. ژنرال آیرون ساید، فرمانده نظامی انگلیس در ایران در دفتر خاطراتش نوشته است: «تصور میکنم همه مردم چنین میاندیشند که من کودتا را طرح و رهبری کردم. گمان میکنم، اگر در معنای سخن دقیق شویم، واقعاً من این کار را کردهام.»
«فخر روحانی» در کتاب «اهرمها: سقوط شاه و پیروزی انقلاب اسلامی» درباره روی کار آمدن رضاخان مینویسد: «رضاخان یک عامل انگلیس بود و در این تردیدی نیست. کودتای 1299 طبق اسنادی که دیدهام و یا شنیدهام، در ملاقات ژنرال آیرون ساید انگلیسی با رضا، در حضور سیدضیاءالدین برنامهریزی شد و پس از آنکه کودتا صورت گرفت، حدود پنج سال طول کشید تا رضاخان به سلطنت رسید. در این مدت رضاخان، سردار سپه و وزیر جنگ و نخستوزیر شد. شاپور جی روزی کتاب محرمانهای را به من نشان داد که در یک بند آن نوشته شده بود: «نایبالسلطنه هندوستان (قائممقام دولت انگلیس) میخواست فرد مناسبی را برای اداره ایران پیدا کند و به دستور او، پدر شاپورجی، این فرد را که رضاخان بود، پیدا کرد و به نایبالسلطنه معرفی نمود. منظور شاپورجی این بود که سلطنت پهلوی به دست پدر او تأسیس شده است... خاطر دارم سردار سپه رئیس الوزرای وقت در منزل من با حضور مرحوم مشیرالدوله و مستوفیالممالک و دولتآبادی و مخبرالسلطنه و تقیزاده و علاء اظهار داشت که: «مرا انگلیس آورد و ندانست که با کی سر و کار پیدا کرد.» آن وقت نمیشد در این باب حرفی زد، ولی روزگار آن را تکذیب کرد و به خوبی معلوم شد، همان کسی که او را آورد، چون دیگر مفید نبود، او را برد... .»