اگرچه تخلف در هر موضوع و جایگاهی امری مذموم بوده و باید بررسی و بازخواست شود؛ اما سؤال اینجاست که چرا اصولاً باید بسترهای فسادزا و امکان تخلف برای متخلفان به نحوی وجود داشته باشد که تخلف ممکن و اصطلاحاً به صرفه باشد؟
به نظر میرسد، در گام اول باید بسترسازان فسادـ که با وضع قوانین و مقررات رانتزا و فسادآور، راه را برای سوءاستفادهکنندگان هموار میکنندـ مورد سؤال قرار گیرند. وقتی عدول از قیمتهای اعلام شدهـ قیمتهای دستوری و رسمیـ است، آیا نباید پرسید اصلاً چرا قیمتهای رسمی باید آنقدر با قیمت واقعی و بازار آزاد اختلاف داشته باشد که انواع تخلف و تقلب برای دریافت ارز با قیمت دستوری وجود داشته باشد یا برای متخلفان صرف کند؟ از این رو اگر میخواهیم جلوی فساد و رانت به معنای واقعی گرفته شود، باید بسترهای ایجاد آن برچیده شود که تنها راه آن شفافسازی و تکنرخی کردن ارز و فروش و تزریق مثبت و منفی آن با همکاری بانکها و صرافیها و البته با قیمتی واقعی و بدون محدودیت است.
برای نمونه، اگر ما خبردار شویم که خانه یکی از همسایههای ما دچار آتشسوزی شده، حس همدردی ما تحریک میشود و بلافاصله برای کمک به او اقدام میکنیم. یکی از اقدامات احتمالی ما این خواهد بود که با آتشنشانی تماس بگیریم و حادثه را گزارش دهیم، اما اگر منزل خود ما محکم و مستحکم باشد و در موقع ساخت از مصالح مناسبی استفاده شده و استانداردهای مورد نیاز رعایت شده باشد، نگرانی چندانی بابت نفوذ آتش در ساختمان خودمان نخواهیم داشت؛ اما اگر خدایی نکرده خانه ما مناسب نباشد، خیلی نگران میشویم، چون هر لحظه ممکن است آن آتش به خانه ما هم سرایت کند. خانه ایمن و مستحکم در اینجا حکم یک اقتصاد پویا، رقابتی و قدرتمند را دارد و خانه پوشالی و سست به مثابه یک اقتصاد رانتی، با قیمتهای دستوری و مصنوعی است. اگر ما در یک کشتی محکم و ایمن سوار باشیم و ناخدا و مسئولان این کشتی هم افراد خبره و کاردان و فهیمی باشند، از هیچ طوفانی احساس خطر نخواهیم کرد، ولی اگر در یک کشتی فرسوده و با ناخدایی بیمسئولیت همسفر باشیم، جای ترس و نگرانی از کوچکترین امواج هم خواهد بود و باید هم بترسیم و نگران باشیم.
کشتی ایمن در فضای دریا را اگر بخواهیم در روزمره خودمان شبیهسازی کنیم، مانند وجود قیمتهای واقعی و واحد در اقتصاد است. علامتهای صحیح و ناخدای خوب نیز به نوعی مسئولان اقتصادی کارآمد و شجاع هستند. لذا باید اذعان داشت تا زمانی که چند قیمتی و تفاوت قیمتی در هر کالایی، از جمله ارز وجود داشته باشد، امکان تخلف یا اتلاف منابع و... وجود دارد؛ از این رو بر دولتمردان و مسئولان بانک مرکزی فرض است که با شفافسازی و تکنرخی کردن ارز و فروش و تزریق مثبت و منفی آن، جلوی ایجاد تلاطمات و نوسانات ویرانگر و مصنوعی و رانتخوارانه در بازار ارز را بگیرند و به این فساد ناشی از چند نرخی بودن ارز، که افزون بر ضربه زدن به بیتالمال و چپاول آن، به اخلاق جامعه هم صدمات جبرانناپذیری وارد میکند، پایان دهند.