رادیو صدای انقلاب 829 | داستان: گنج قناعت
هاجر شهابی/ صدای بالا کشیدن کرکره حواس مقداد را میدهد پشت سرش. با هیجان و سرعت زیاد خودش را میرساند به کیوان. یکی از فالها را میگیرد مقابل صورت گلفروش و صدای بمش را فرو میکند در گوش او: «سلام، یه فال ازم بگیر دیگه. مگه چند تومنه؟»
کیوان دستی به موهای لختش میکشد و با اخم دست مقداد را پس میزند.