راهی که امام حسن(ع) انتخاب کرد، بهترین راه برای حفظ اسلام و تشیع بود. بهطور قطع باید گفت، اگر این رفتار امام حسن(ع) نبود، شهادت امام حسین(ع) چنین آثار و برکاتی برای عالم نداشت؛ از این رو باید گفت، آنچه از تشیع داریم، مرهون رفتار حکیمانه و مدبرانه امام حسن(ع) است. البته ما معتقدیم ائمه اطهار(ع) نور واحدند و اگر هر کدامشان جای یکدیگر بودند، همان کارها را انجام میدادند. حتی بعید نیست که دو شخصیت بزرگ عالم اسلام، همچون امام علی(ع) و حضرت زهرا(س) در یک زمان مشخص دو وظیفه متفاوت از یکدیگر را نشان دهند... بعد از رحلت پیامبر اسلام(ص) امتحان بزرگی برای مسلمانان پیش آمد که عدهای مسئله بیعت با امیرالمؤمنین امام علی(ع) را مطرح کرده و عدهای هم بر اساس تصمیمگیری در سقیفه عمل کردند. یک عده گفتند دوران نبوت و رسالت تمام شده و اکنون باید مدیری توانمند در رأس حکومت باشد؛ اما عده دیگر معتقد بودند حکومت اسلام برای احیای ارزشهای اسلامی است و ریاست و خلافت فقط ابزار آن است، اما در نهایت ۲۵ سال مسیر به سمتی رفت که اثر آن را در تاریخ دیدهایم... . در گوشه دیگر جامعه اسلامی، یعنی سرزمین شام که محل حکومت معاویه بود، وضع به گونه دیگری بود و مردمی که با اصل اسلام آشنایی نداشتند، حکومت معاویه را میدیدند؛ البته در دوران ولایت امام حسن مجتبی(ع) شرایط جامعه کاملاً تغییر کرده بود و دیگر بزرگان و صحابهای از پیامبر(ص) حضور نداشتند. یک نسل جوانی بود که کمکم علاقهای به جنگ و جهاد در آنها باقی نمانده بود و حتی عدهای از خواص جامعه و برخی از نزدیکان امام حسن(ع) هم با توطئه معاویه و دادن وعدههای مالی، جذب او شده بودند. گذشته از اینها، حتی اصحاب نزدیک ایشان حاضر به ترور ایشان شدند. معاویه امام حسن(ع) را در چنین غربتی قرار داده بود و حتی در خود مدینه کاری کرده بود که بعد از نمازهای جماعت و در نمازهای جمعه، امام علی(ع) را لعن و نفرین کنند و ایشان را یک بینماز بیدین معرفی میکرد. امام حسن(ع) چاره ای نداشت جز اینکه صلح کند و با صبر و تحمل کاری کند تا بالاخره مردم بفهمند و اینها هویت واقعی خود را نشان دهند. امام حسن(ع) صلحنامه را طوری تنظیم کرد که از همان ابتدا مخالفت معاویه شروع شد و با اینکه علاوه بر شرع، عقل نیز حکم میکند که حداقل در ظاهر باید پایبند به عهد بود، اما معاویه در یک سخنرانی گفت که من صلح با حسن(ع) را بر اساس مصالح انجام دادم و بعد عهدنامه را جلوی چشم مردم پاره کرد و این آغاز بیداری مردم نسبت به هویت واقعی بنیامیه بود. تدبیر امام حسن(ع) این بود که اول ماهیت واقعی بنیامیه را به مردم بشناساند تا مردم آگاه شوند. امام حسن(ع) واقعاً شرایط را برای شناخت هویت واقعی بنیامیه فراهم کرد. در این شرایط فرصتی پدید آمد تا اسلام ناب به مردم شناسانده شده و این مرهون تدبیر امام حسن(ع) است؛ از این رو می توان گفت، قیام کربلا قبل از اینکه حسینی باشد، حسنی است. با اینکه زنده ماندن اسلام مرهون تدبیر و صبر امام حسن(ع) بود، اما واقعاً ایشان کمتر شناخته شدهاند.