نزدیک یک ماه از سخنرانی «نتانیاهو»، نخستوزیر رژیم موقت صهیونیستی بر صندلیهای خالی سازمان ملل میگذرد. وی در این سخنرانی مغرورانه خود، از خاورمیانه جدید سخن گفت.
کنکاش سخنرانی نتانیاهو در سازمان ملل نشان میدهد، تصور وی از خاورمیانه جدید «اسرائیل قوی» با روندهای عادیسازی با کشورهای عربی، به ویژه عربستان سعودی بوده است. در نگاه نتانیاهو، اسرائیل بدون توجه به درخواستهای بینالمللی روند شهرکسازی را با قدرت ادامه خواهد داد و حق و حقوق فلسطینیان را نیز نادیده خواهند گرفت. در یک کلام، نخستوزیر رژیم صهیونیستی با در نظر گرفتن سیستمهای اطلاعاتی و تجهیزات نظامی به دنبال ایجاد موقعیت و شرایط جدید برای رژیم صهیونیستی در منطقه خاورمیانه بوده است.
با این حال، عملیات طوفانالاقصی با تلاش رزمندگان فلسطین اجرا میشود و تمام تصورات ذهنی نتانیاهو به هم میریزد و او در یک وضعیت بسیار اسفناکی قرار میگیرد. بررسی وضعیت کنونی رژیم با یک ماه پیش نشان میدهد، نخستوزیر در یک بنبست استراتژیکی قرار گرفته است که توان خروج از آن را ندارد؛ به گونهای که در دوران پساعملیات طوفانالاقصی هر تصمیمی که رژیم صهیونیستی بگیرد، به ضرر خودش خواهد بود. در همین زمینه «الجزیره» در مطلبی به این عملیات اشاره کرده و اهداف و نتایج طوفانالاقصی را بیان کرده است.
الجزیره در گزارش خود مینویسد: تنها چند روز پس از آنکه «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر رژیم اسرائیل یک سخنرانی مغرورانه را در مجمع عمومی سازمان ملل متحد انجام داد و از ایجاد یک خاورمیانه جدید که متکی بر اسرائیل و متحدان و شرکای جدیدِ عربی آن است، سخن گفت، فلسطینیها که انگار به کل از معادلات و توهمات ذهنی نتانیاهو حذف شده هستند، ضربهای مرگبار را به اسرائیل وارد کردند که حامل خسارتهای امنیتی، سیاسی و راهبردی قابل توجهی برای اسرائیل است.
اهداف حماس از انجام عملیات موسوم به طوفانالاقصی، کاملاً روشن است: اول، تلافیجویی در واکنش به اقدامات و رویههای مجرمانه اسرائیل و مجازات این رژیم به دلیل اشغالگری، ستم و سرکوب، و شهرکسازیهای غیرقانونی که در اراضی فلسطینی انجام میدهد و در عین حال، اماکن مقدس مسلمانان نظیر مسجدالاقصی را هتک حرمت میکند.
دوم، هدف قرار دادن توافق ابراهیم که عادیسازی روابط اسرائیل با کشورهای عربیـ اسرائیلی را در دستور کار دارد و عملا سعی دارد تا منطقه، آغوش خود را به روی یک رژیم آپارتایدی باز کند و سوم، حماس سعی دارد تا معادله تبادل زندانیان را با صهیونیستها اجرایی کند و تا جای ممکن زندانیان فلسطینی را که در زندانهای رژیم اسرائیل هستند، آزاد کند. گفتنی است، رهبر جنبش حماس در نوار غزه، یعنی «یحیی السینوار»، کسی است که خود بیش از دو دهه از عمرش را در زندانهای صهیونیست گذرانده و در قالب معادله تبادل زندانیان با صهیونیستها آزاد شده است. «محمد الضیف»، رهبر شاخه نظامی حماس نیز همچون بسیاری از دیگر فلسطینیها، نزدیکان و عزیزان خود را در نتیجه خشونت و جنگافروزی صهیونیستها از دست داده است. او یک نوزاد پسرِ خود و همچنین دختر سه ساله و همسرش را در این راه از دست داده است. از این رو، عملیات طوفانالاقصی، یک جنبه تنبیهی و انتقامجویانه قابلتوجه را در بطن خود دارد.
عملیات طوفانالاقصی بنا بر آنچه بسیاری اذعان کردهاند، تا حد زیادی برای صهیونیستها شوکهکننده بود. رهبران صهیونیست سالها با ژستهای مغرورانهای درباره مسئله فلسطین موضعگیری میکردند و رژیم صهیونیستی را شکستناپذیر ارزیابی کرده و جریان مقاومت را دستکم میگرفتند. از زمان جنگ یوم کیپور در سال 1973 که رژیم صهیونیستی با غافلگیری گستردهای روبهرو شد، در برهههای زمانی گوناگون، رهبران صهیونیستی مدام با شوکهای تازهای با محوریت این مسئله روبهرو شدهاند که فلسطینیهایی که رژیم صهیونیستی روز و شب به آنها ظلم می کند، میتوانند چه کارهایی انجام دهند که حتی رژیم صهیونیستی فکرش را هم نمیکند.
رژیم صهیونیستی در مواجهه با حزبالله لبنان و به طور کلی جریان مقاومت لبنان در جریان حمله سال 1982 خود به این کشور دچار شوک شد. در دهههای 1980 و 2000 میلادی نیز انتفاضههای فلسطینی، رژیم صهیونیستی را شوکه کردند. البته جریان مقاومت فلسطین طی پنج دهه اخیر و چهار جنگ اخیر غزه نیز توانسته است تا حد زیادی رژیم صهیونیستی را در بهت و شوک فرو برد. رهبران نظامی و سیاسی صهیونیستی انتظار نداشتند که حماس عملیات گستردهای را علیه رژیم صهیونیستی اجرایی کند. موفقیت عملیات طوفانالاقصی، حامل یک شکست و ناکامی بزرگ اطلاعاتی و نظامی برای رژیم صهیونیستی است. با وجود شبکههای جاسوسی پیچیده و پیشرفته رژیم صهیونیستی و پهپادها و فناوریهای نظارتی و جاسوسی این رژیم، رژیم صهیونیستی نتوانست عملیات طوفانالاقصی و اراده حماس برای عملیاتی کردن آن را کشف کند و عملاً با فاجعهای بزرگ روبهرو شد.
با این همه، باید توجه داشت که آسیبها و خسارات علیه رژیم صهیونیستی، به فراتر از حوزه نظامی و اطلاعاتی توسعه مییابند. رژیم صهیونیستی اکنون با یک فاجعه سیاسی و روانشناسی بزرگ نیز روبهرو شده است. این رژیم به اصطلاح شکستناپذیر، اکنون ضعیف، شکننده و ناتوان به نظر میرسد و دیگر نمیتواند از موقعیت خود به منزله رهبر منطقهای خاورمیانه جدید صحبت کند.
تصاویر و ویدئوهای منتشر شده از صهیونیستهایی که با هراس و وحشت از خانههای خود فرار میکنند، تا مدتها در ذهن این افراد و به طور کلی جامعه صهیونیستی باقی خواهد ماند. عملیات طوفانالاقصی بدون تردید بدترین و سیاهترین روز را برای رژیم صهیونیستی رقم زد. روزی که فقط و فقط برای رژیم صهیونیستی تحقیر بود و بس. نتانیاهو قدرت این را ندارد که شرایط را به وضعیت سابق برگرداند و البته بیراه نیست اگر بگوییم، صهیونیستها به توهمات پوچ خود باختند.
رژیم صهیونیستی در واکنش به عملیات طوفانالاقصی، همچون گذشته اقدام به بمباران نوار غزه و خانههای مردم فلسطین میکند. با این حال، مثل همیشه، مقاومت مردم فلسطین قدرتمندتر میشود. اکنون رهبران صهیونیست رؤیای این را دارند تا به کل جریان مقاومت فسلطین در نوار غزه و کرانه باختری را نابود کنند؛ آرزویی که سالهاست رهبران صهیونیست با خود دارند. با این حال، اگر رژیم صهیونیستی بخواهد به این سمت حرکت کند، اشتباه بزرگی را مرتکب شده است. اقدام رژیم صهیونیستی در اعمال جنایت علیه نوار غزه و کرانه باختری، حتی متحدان رژیم صهیونیستی را نیز از آن دور خواهد کرد.
در عین حال، باید توجه داشته باشیم که عملیات طوفانالاقصی، تا حد زیادی موقعیت منطقهای رژیم صهیونیستی را نیز ویران کرد. اکنون آن دسته از دولتهایی که به عادیسازی روابط با این رژیم اقدام کردهاند، بسیار احمق به نظر میرسند و هر ساعت که از جنگ رژیم صهیونیستی و جریان مقاومت فلسطین میگذرد، این مسئله تشدید و تعمیق میشود. اکنون هرگونه تعامل دولتهای منطقه با رژیم صهیونیستی برای آنها پرهزینه شده است.
عملیات طوفانالاقصی سبب شد تا کارنامه ناکامیهای بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی تکمیل شود. البته «محمود عباس» رئیس تشکیلات خودگردان فلسطینی که مدتهاست با رژیم صهیونیستی همکاریهای امنیتی دارد نیز دیگر نمیتواند رویکرد دو منظوره خود، یعنی همراهی با مقاومت مشروع ملت فلسطین علیه رژیم صهیونیستی و همکاری امنیتی با تلآویو را ادامه دهد. انگار او نیز با نتانیاهو دچار نوعی سقوط شده است. در وضعیت کنونی، معادلات جاری در قالب جنگ فلسطین و رژیم صهیونیستی، صرفاً دو گزینه دارد: یا جنگ و کسب پیروزی برای جریان مقاومت یا مرگ عزتمندانه. فلسطینیها در روزهای گذشته نشان دادهاند، حاضرند با عزت و در نتیجه مقاومت و نبرد با رژیم صهیونیستی جان بدهند تا اینکه با ذلت بمیرند. زمان آن رسیده است که صهیونیستها درسهای تاریخی خود را بار دیگر با دقت مرور کنند.