مسلمانان «چاد» برای نخستین بار در سال 1895، با دولتهای استعمارگر رودررو شدند؛ زیرا مسلمانان چاد وظیفه دینی و اسلامی خود میدانستند تا در برابر استعمارگران غربی که با میسیونهای تبشیری یا با لباسهای دیگری به سراغ آنها آمده بودند، بجنگند. مبارزات مردم چاد در آن تاریخ شکست خورد؛ زیرا از یکسو در آغاز راه قرار داشت و از سوی دیگر، مبارزان تجربه کافی برای مبارزه نداشتند و از امکانات لازم محروم بودند؛ پس نتوانستند جلوی تجاوز اشغالگران به چاد را بگیرند. به این ترتیب نیروهای فرانسه وارد این کشور شدند.
در سال 1900، فرانسویها تمامی منطقه اطراف دریاچه چاد را با جنگی وحشیانه گرفتند. یکی از شاهدان عینی نتیجه این جنگ را چنین توصیف میکند: «به هر کجا نگاه میکردی دهکدههای ویران بود و استخوانهای انسان... زمین پر بود از بقایای اجساد انسان که سگهای غول پیکر و زشت آنها را دریده و خورده بودند... .» نیم قرن مقاومت مردم سودان غربی و مرکزی به طور موقت درهم شکسته شد.
فرانسویها با تسلط بر این سرزمین به اجحاف، زورگویی، بیعدالتی و رشوهخواری رو آوردند. از سال ۱۹۲۹، کشاورزان چاد به کشت پنبه مجبور شدند. در مناطق پنبهخیز، توده مردم کشاورز، مجبور بودند بخشی از مزارع خود را به کشت پنبه اختصاص دهند. مساحت زمینهای اختصاص داده شده برای کشت پنبه را مسئولان رژیم استعماری تعیین میکردند. پس از برداشت محصول، کشاورز بومی ناچار بود تولید خود را به «کمپانیهای دارای امتیاز» واگذار کند که از طرف مقامات رژیم استعماری، انحصار خرید و فروش پنبه را دریافت کرده بودند. کشاورز بومی باید در موعد مقرر، تحت نظارت مقامات اداری و نمایندگان کمپانی، پنبه تولیدیاش را به «خریدار» کمپانی پنبه تحویل میداد. در غیر این صورت، نامبرده جریمه میشد. قیمت پنبه را وزارت امور مستعمراتـ دایره کشاورزی تعیین میکرد. به طور معمول، قیمت تعیین شده به حدی نازل بود که فقط پرداخت مالیات مقرر شده را کفاف میداد.
با پایان جنگ جهانی اول و پس از برچیده شدن خلافت عثمانی در سال 1917، چاد به طور رسمی جزء دولتهای زیر سلطه فرانسه درآمد. در عین حال، مبارزات مردم چاد برای آزادی سرزمینشان از اشغال متجاوزان استعمارگر ادامه پیدا کرد. سرانجام مبارزان موفق شدند پس از 43 سال نبرد با استعمار، در ۱۱ اوت سال 1960، استقلال کشورشان را به دست آورند.