با شروع طوفانالاقصی، سیگنال به پایان رسیدن راه حل سیاسی به سه محور عبری، عربی، آمریکایی آن هم درست در زمانی که طرح جدید آمریکا در منطقه در حال پیاده شدن بود، مخابره شد. «جو بایدن» به مذاکرات به منزله بخشی از طرحی مهم برای یک موفقیت دیپلماتیک در منطقه نگاه میکرد و هدف از مذاکرات آمریکا با عربستان در جده دستیابی به یک چشمانداز و دیدگاه مشترک برای ایجاد صلح، امنیت و ثبات بیشتری در خاورمیانه عنوان شده بود. چند روز قبل از مذاکره رژیم صهیونیستی و عربستان، «توماس فریدمن» روزنامهنگار مشهور آمریکایی در مقالهای با عنوان «جو بایدن به فکر معامله بزرگی در خاورمیانه است» در «نیویورکتایمز» نوشت: «تصویب اصلاحات قضایی در کنست به رغم خواستههای صدها هزار اسرائیلی برای لغو آن و ادامه اعتراضات گسترده به نظر میرسد یک شکست محسوب شود، اما به طور کامل ناامیدکننده نیست؛ چرا که مذاکرات کنونی میان آمریکا و عربستان کمکی برای اسرائیل خواهد بود... بایدن در حال بررسی طرح معاهده امنیتی آمریکا با عربستان است که بر اساس آن عربستان با اسرائیل به شرط ارائه امتیازهایی به فلسطینیها که امکان تشکیل کشور فلسطین را برای آنها حفظ کند، سازش میکند.»
طرح «دو دولتی» همان راه حل سیاسی بود که در روزهای مطرح شدن توافق بین عربستان و رژیم صهیونیستی، جزء شروط عربستان برای عادیسازی روابط عنوان شده بود که در آن افزون بر اینکه خبری از منافع فلسطین نبود، هدف مشروعیتبخشی به طرح اسرائیل بزرگ از طریق دو دولت با یک حاکمیت مستقر بود و در این میان، هر یک از طرفهای معامله سود خود را از طرح سازش میبرد.
تشکیلات خودگردان با طرح چهارده درخواست، اجرای بندهای توافق اسلو را خواستار شده بود. در حالی که این روزها رژیم کودککش جعلی، مشغول قتل عام زنان و کودکان بیدفاع غزه با انواع سلاحهای شیمیایی است، محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین و سردمدار جریان سازش که دُم خروس پیامهای محرمانهاش به تل آویو برای اعلام آمادگی جهت همکاری با رژیم صهیونیستی علیه مبارزان فلسطینی پیش از این فاش شده بود، در حال انتقاد از عملیات طوفانالاقصی است و همچنان بر کنار گذاشتن خشونت، پایبندی به مشروعیت بینالمللی و توافقهای امضا تأکید شده، مقاومت مسالمتآمیز مردمی و اقدام سیاسی بهعنوان راهی برای رسیدن به اهداف ملی و ضرورت پیگیری راهحل سیاسی برای پایان دادن به اشغالگری دارد!
جریان سازش با وجود تجربه تاریخی هفتاد و پنج ساله با این تئوری که «نسلهای آینده حق زندگی در آزادی و صلح به دور از نفرت، خشونت و اشغال را دارند!» سالهاست که با صهیونیستها هم پیاله شده و از منافع این سازش بهره میبرد و هنوز هم در حال دیکته کردن نوشتههای بیدرمان سازمان ملل برای خود و دیگران است که براى حل اختلافات سیاسى، نمىتوان از روشهاى حقوقى استفاده کرد. بلکه باید از روشهاى سیاسى سود جست. عمده روشهاى مطرح براى حل این اختلافات، عبارتند از: مذاکره، مساعى جمیله، میانجیگرى، تحقیق و سازش!
یک ماه پیش از آغاز طوفانالاقصی، وقتی محمود عباس در حال خانهتکانی در تشکیلات خودگردان فلسطین بود، نتانیاهو با اشاره به کهولت سن رئیس تشکیلات خودگردان و گذار از وی، گفته بود: «ما به تشکیلات خودگران نیاز داریم و باید مانع از فروپاشی آن شویم، ما آماده کمک مالی به آن هستیم، زیرا حفظ آن به نفع ماست. این تشکیلات در منطقه حضور خود، برای ما کار میکند.»
در منازعه نیروهای مقاومت فلسطین با اشغالگران صهیونیست، مذاکره و سازش جای خود را پیدا کرده است. در طول چند ماه گذشته پس از عقبنشینی ارتش رژیم صهیونیستی از جنین در شمال کرانه باختری، فلسطینیها به مقر تشکیلات خودگردان در رامالله حمله کردهاند. در این حمله، صدها جوان فلسطینی خشمگین به خودروهای امنیتی تشکیلات و مقر آن با سنگ و بطریهای خالی یک ساعت پس از خروج ارتش اشغالگر از اردوگاه، حمله و با فریاد «بروید بیرون، بروید بیرون» نمایندگان اعزامی تشکیلات خودگردان را از این مراسم بیرون انداختند.
علاوه بر تجربه تاریخی، آنچه روند سازش را به شکست محکوم میکند، دیدگاه صهیونیستی به این موضوع است که دشمن خوب را یک دشمن مرده میپندارند. همان دیدگاهی که آمریکاییها هنگام ورود به قاره آمریکا در مواجهه با سرخپوستها داشتند. غایت این دیدگاه، نوعی هژمونیکگرایی و سلطه همهجانبه است. در چنین غایتی، سازش تنها یک تاکتیک است برای تداوم سلطه و از بین بردن کامل رقیب. منطق حاکم بر چنین دیدگاهی، یک منطق صفر و صدی یا سیاه و سفید است. این همان منطقی است که در ادبیات علوم سیاسی از آن با عنوان رویکرد مانوی یاد میشود که تجربههای افرادی، مانند «جان لاک» و «امانوئل کانت» مهر تأییدی بر آن است. تجربه جان لاک از منازعات مذهبی انگلستان که حتی به گردن زدن چارلز اول منجر شد، به وی اثبات کرد که از طریق تساهل مذهبی میتوان به صلح و پرهیز از خونریزی و منازعات مذهبی رسید. امانوئل کانت نیز معتقد است، اگر خرد مردمی و عمومی در قالب شکل حکومت دموکراسی بر کشورها حاکم شود، صلح جاویدان به ارمغان میآید؛ چرا که «دموکراسیها با هم نمیجنگند.»
در مواجهه با چنین منطقی تنها راه باقیمانده، مقاومت در مقابل سازش است؛ چرا که سازش تنها بهانهای برای تداوم از بین بردن دشمن به شیوهای دیگر است. چند سناریوی محتمل در آینده جبهه مقاومت و جریان سازش را میتوان اینگونه بیان کرد:
1ـ با شکست بیسابقه رژیم صهیونیستی، طرح سازش، مسیر قبلی خود را طی نخواهد کرد. طوفانالاقصی چشمانداز هرگونه محاسبه روی ثبات داخلی رژیم صهیونیستی را زائل کرده و این موضوع نگرانی پادشاههای عرب منطقه را در زمینه سازش با رژیم صهیونیستی دوچندان میکند؛ چرا که بر اساس محاسبهای ساده هم میتوان به این نتیجه دست یافت که موجودیت کشورهای عربی شرکتکننده در معامله با رژیم صهیونیستی، در دست جبهه مقاومت قرار گرفته است.
2ـ مسئله وحدت امت اسلام برای دفاع از فلسطین، از طریق جمهوری اسلامی با قوت پیگیری میشود. دیدار امیر عبداللهیان با اسماعیل هنیه در دوحه، دیدار با امیر قطر، دیدار با وزیر خارجه لبنان، سفر به عربستان برای حضور در برگزاری نشست فوقالعاده کمیته اجرایی سازمان همکاریهای اسلامی و پیش از آن، پیشنهاد برگزاری اجلاس فوقالعاده وزرای خارجه کشورهای اسلامی از سوی وزیر امور خارجه کشورمان نمونههایی از این تلاش برای وحدت امت اسلام است. قرار است پایان این اجلاس اعضای شرکتکننده و وزیران امور خارجه حاضر در اجلاس بیانیهای قوی در حمایت از فلسطین برای به راه افتادن یک اقدام جمعی جهانی علیه رژیم جعلی صهیونیستی صادر کنند. پس از حمله وحشیانه رژیم صهیونیستی به بیمارستان معمدانی، دولت جمهوری اسلامی طی بیانیهای چهارشنبه را عزای عمومی اعلام کرد و در این بیانیه از مجامع بینالمللی و سران کشورهای مختلف خواست ضمن محکومیت این اقدام شنیع به عنوان جنایت جنگی علیه بشریت و نسلکشی، روابط خود را با این رژیم قطع و سفرای آن را اخراج کنند.
3ـ نتیجه نبرد هر چه باشد، افزون بر اینکه بر اساس جنگهای متعارف و متقارن محاسبه نمیشود، ضربه محکم و کاری بر پیکر جریان سازش وارد کرده است. تشکیلات خودگردان بیش از پیش به دامن رژیم صهیونیستی فروخواهد رفت. این تشکیلات مردم فلسطین را در راستای اهداف رژیم صهیونیستی کنترل میکند. سرنوشت یاسر عرفات نه تنها عبرتی برای محمود عباس و جریان سازش نشده؛ بلکه محمود عباس به عنوان عضو سازشکارتری نسبت به عرفات با رژیم جعلی همکاری میکند.
4ـ نسل جدید فلسطینیها از گزینه سازش عبور کرده و در گذرگاههای مختلف تاریخی این تجربه را کسب کردهاند که نه از دولتهای عربی آبی برایشان گرم میشود و نه از سازمان ملل و بیانیه به اصطلاح حقوق بشر! آنها راه مقاومت را در پیش گرفتهاند و قطع شدن آب و برق و اینترنت، بمباران لحظهای با انواع بمبهای ساخت آمریکا، نسلکشی و هر جنایت دیگری تأثیری در ادامه این راه ندارد.