ممکن است تا به حال چند عکس از شهید امنیت، آرمان علیوردی دیده باشید. با این حال وقتی نام آرمان علیوردی را در گوگل سرچ میکنیم، جز چند عکس مشخص و تکراری، چیز دیگری نصیبمان نمیشود.
آرمان علیوردی یکی از مدافعان امنیت و شهدای اغتشاشات پاییز ۱۴۰۱ بود که ۴ آبانماه، آشوبگران او را در شهرک اکباتان در گوشهای دوره کرده و با شکنجههای وحشیانه به شهادت رساندند. در فیلمی که از شکنجه کردن او توسط اغتشاشگران در فضای مجازی منتشر شده مشاهده میکنیم هر چه از او میخواهند به رهبر معظم انقلاب و اعتقاداتش توهین کند تا شکنجه دادن او را متوقف کنند، با صدایی مصمم از آن چه به آن باور دارد دفاع کرده و آشوبگران را عصبانیتر میکند. در نهایت چند ساعت بعد پیکر نیمهجان او توسط بسیجیها پیدا شده و ۲ روز بعد، ۶ آبانماه ۱۴۰۱ به شهادت میرسد.
اولین تصویری که از آرمان در فضای مجازی پخش شد، تصاویر چهره خونین او بود؛ تصاویری که هیچ انسانی نمیتوانست از آنها بیتفاوت بگذرد و قلبش به درد نیاید؛ اما تصاویر او قبل از ۴ آبان ۱۴۰۱ چهره دیگری از او نشان میدهد.
آرمان از آن دسته پسرهایی بود که وقتی بحث کار برای خدا و مردم وسط میآمد، هر کاری از دستش بر میآمد، انجام میداد.
کارهایی که انجام میداد فقط محدود به فعالیتهای آرام و کمخطر نبود.حتی زمانی که کرونا وارد کشورمان شد، دست از فعالیتهای جهادی از جمله کار در ایستگاههای صلواتی نکشید.
اهل سروصدا کردن و جار زدن نبود، اما پدرش، عزتالله علیوردی، به فعالیتهایی که آرمان در دوران کرونا برای مهار این ویروس انجام میداد اشارههایی کرده است.
خادمی اماکن مقدس در دوران کرونا از جمله فعالیتهای آرمان بود. وقتی کرونا وارد کشورمان شد، با این توجیه که «باید درسم را بخوانم» قانع نشد و هر کاری از دستش بر میآمد برای کمک به هموطنانش انجام میداد.
محمدامین، برادر کوچکتر آرمان، تا همین یک سال پیش به سختی میتوانست خاطره خوشی را به یاد آورد که آرمان گوشهای از آن نبوده باشد. محمدامین در یکی از مصاحبههای خود گفته است: «بعضیها فکر میکنند داداشم تفریح نمیکرد؛ اما او مثل مردم عادی بود. همه جا میرفت و تفریحاتی مثل استخر، کوهنوردی، استادیوم فوتبال و ... را برای خودش داشت. ما با هم دیگر خیلی جاها مثل کوه رفتیم.»
محمدامین و دوستش در حال برفبازی به همراه داداش آرمان
اما رابطه برادرانه محمدامین و آرمان به خوشگذارنی محدود نمیشد. آرمان سعی میکرد برادرش را با مسائل اعتقادی هم آشنا کند. محمدامین در خاطراتش از شبهایی میگوید که آرمان برای او قصههای اهل بیت علیهمالسلام و شهدا را تعریف میکرد.
محمدامین و آرمان علیوردی در گلزار شهدای تهران
در عکسهای تولد محمدامین، چهره آرمان را پر از شادابی و نشاط میبینیم. انگار که در کنار خانوادهاش غم به دلش راه پیدا نمیکرد.
تولد ۸ سالگی محمدامین علیوردی در کنار برادرش آرمان و پدرش عزتالله
فعالیتهای جهادی آرمان مانع زیارت رفتن و انجام اعمال مستحبی او نمیشد.
حالا یک سال است که آرمان شهید شده و اتاقش هم مثل بقیه اعضای خانواده، او را در زندگی کم دارد. مادر آرمان که طاقت ندیدن پسرش را در چهاردیواری کوچک او ندارد، اتاق را پر از عکسها و پوسترهای آرمان کرده.
در کنار تصاویر بزرگ و کوچک آرمان، نقش شهدای دیگری از جمله حاج قاسم و شهدای اغتشاشات پاییز ۱۴۰۱ نیز در گوشه و کنار اتاق به چشم میخورد. در میان چینش زیبا و هنرمندانه تصاویر، پرچم امام حسین علیهالسلام و تصویر گنبد ایشان و همچنین نگارههایی از حضرت زینب و حضرت رقیه سلامالله علیها نیز دیده میشود.
در میان همه این عکسها، قاب دامادی آرمان خالیست. انگار که جای خالی قاب عکس آرمان به همراه دختری که هیچ وقت نتوانست با او ازدواج کند، تا ابد در قلب مادرش، آرزو فروغی، خالی خواهد ماند.