یکی دیگر از موضوعات مهم نیازمند تبیین همهجانبه، بحث «حاکمیت دین» در عرصههای گوناگون زندگی است. اندیشه و فکر تشکیل حاکمیت جهانی و دینی از گزینههایی است که همه شرایع درصدد تبیین اصول و ساختار آن بوده و به صورت جدی روی آن فعالیت میکنند. دین اسلام تنها دینی است که توحید واقعی و حقیقی را تبلیغ میکند، در حالی که یهودیت با تحریف و تغییر احکام شریعت حضرت موسی(ع) و مسیحیت نیز با ترک شریعت حضرت عیسی(ع) از توحید دور افتاده و در ردیف مشرکان درآمدهاند، در نتیجه از ادارۀ زندگی فردی و اجتماعی انسان عاجز هستند. دین اسلام به عنوان آخرین دین الهی، ضمن تصدیق تورات و انجیل اصلی، ناسخ احکام و آموزههای آنها بوده و برخی را حذف و برخی دیگر را تکمیل کرده است. در واقع، ظرفیت اعتبار شرایع دیگر با ظهور اسلام پایان پذیرفته و دین اسلام تنها دینی است که میتواند در همه عرصههای زندگی جهان حاکم شده و زندگی انسان را در ابعاد گوناگون اداره کند. یکی از عرصههای مهم نیاز به تبیین و آگاهیبخشی در بین آحاد جامعه درگیری تمدن مادی غرب با اسلام به موضوع نگرش به دین و عرصههای دخالت آن در زندگی بشر باز میگردد که آنها سعی دارند دین را به یک موضوع فردی تنزل دهند و به دنبال هواهای نفسانی در سایر عرصههای بشری باشند. رهبر معظم انقلاب در دیدار با میهمانان نشست وحدت اسلامى و جمعی از مسئولان نظام در این باره میفرمایند: «در مورد آنچه مربوط به امت اسلامی و مربوط به کل مسلمانهاست، دو نکته باید مورد توجه قرار بگیرد... یکی مسئله ادای حقِ جامعیت اسلام است- اسلام دین جامعی است و باید حق این جامعیت را ادا کرد؛ این یک مسئله است ـ یک مسئله هم مسئله اتحاد مسلمین است... در مورد مسئله ادای حق جامعیت اسلام اصراری وجود داشته است و دارد ـ که عمدتاً هم این اصرار از سوی قدرتهای سیاسی مادی است ـ بر اینکه اسلام را در عمل فردی و عقیده قلبی منحصر کنند؛ این تلاش از قدیم بوده است؛ حالا من نمیتوانم یک تاریخ معینی را مشخص کنم که از این زمان شروع شده اما از حدود صد سال، صد و خردهای [سال] پیش این تلاش در دنیای اسلام به طور برجسته مشاهده میشود. در دوره تشکیل جمهوری اسلامی این تلاش مضاعف شده است؛ سعی هم میکنند که شکل سیاسی به این [کار] ندهند و شکل فکری بدهند؛ به تعبیر فرنگی تئوریزه کنند این را. به متفکرین و نویسندگان و فعالان فکری و مانند اینها مأموریت داده میشود تا دربارهاش مطلب بنویسند و اثبات کنند که اسلام به مسائل اجتماعی، مسائل زندگی، مسائل اساسی بشریت کاری ندارد؛ اسلام یک عقیده قلبی است، یک ارتباط شخصی است با خدا و عملیات فردیای است که مترتب بر این ارتباط است؛ اسلام این است؛ اصرار دارند این را در ذهنهای مخاطبین خودشان اثبات کنند.»