صبح صادق >>  نگاه >> اخبار ویژه
تاریخ انتشار : ۰۸ آبان ۱۴۰۲ - ۱۷:۱۰  ، 
کد خبر : ۳۵۲۵۱۰
«محسن ردادی»، تاریخ‌‌پژوه در گفت‌وگو با صبح صادق

13 آبان نتیجه دخالت آمریکا بود

«۱۳ آبان» روزی است که بر تارک آن حوادث بزرگ و سرنوشت‌سازی از تاریخ ملت ایران به ثبت رسیده است؛ روزی که در زوایای گوناگون آن نماد مقاومت و پایداری ایرانیان در برابر استکبار جهانی با تسخیر سفارت آمریکا به عنوان لانه جاسوسی آشکار است. این رویداد تاریخی در واقع یادآور حوادث مهمی است[...]
پایگاه بصیرت / محمدمهدی اسکندی/ گروه سیاسی

«۱۳ آبان» روزی است که بر تارک آن حوادث بزرگ و سرنوشت‌سازی از تاریخ ملت ایران به ثبت رسیده است؛ روزی که در زوایای گوناگون آن نماد مقاومت و پایداری ایرانیان در برابر استکبار جهانی با تسخیر سفارت آمریکا به عنوان لانه جاسوسی آشکار است. این رویداد تاریخی در واقع یادآور حوادث مهمی است که در شکل‌گیری انقلاب اسلامی و حذف مظاهر و نمادهای استکبار از جغرافیا و صحنه اداره ایران نقش اساسی ایفا کرد و شاید تاریخ معاصر ما روزی با این درجه از اهمیت و بزرگی کمتر به یاد داشته باشد. این واقعه تاریخی از خاطره‌انگیزترین روزهای انقلاب شکوهمند اسلامی است. ۱۳ آبان زادروز انقلابی بزرگ‌تر از انقلاب اول است که حضرت روح‌الله آن‌ را انقلاب دوم نامیده‌اند. در این راستا با «محسن ردادی»، تاریخ‌‌پژوه و عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه گفت‌وگویی داشتیم.

اگر امکان دارد در ابتدای امر زمینه تاریخی تسخیر لانه جاسوسی را بیان کنید؟

برای اینکه بفهمیم چرا دانشجویان ایرانی در آن مقطع از تاریخ تصمیم به اشغال لانه جاسوسی یا همان سفارتخانه آمریکا گرفتند، باید توجه کنیم که این مسئله و تقابل با آمریکا یک پیشینه تلخ تاریخی دارد که بدون عنایت به آن تحلیل وقایع ۱۳ آبان کمی دشوار است. تا قبل از کودتای ۲۸ مرداد برای مردم ایران و دولتمردان آن، همچنین برای بسیاری از مردم جهان ‌سوم، آمریکا یک کشور محبوب شناخته می‌شد که نسبت به بسیاری دیگر از قدرت‌ها خوی استکباری ندارد. با همین پیش‌فرض بود که دکتر مصدق و دولت آن تصور کردند می‌توان به آمریکایی‌ها اعتماد کرد و آنان از مردم ایران در برابر استکبار و استعمار انگلیسی‌ها دفاع خواهند کرد. وقایع تلخ ۲۸ مرداد و سرکوب مصدق و مردم از سوی شاه با حمایت آمریکایی‌ها همه چیز را تغییر داد و اساساً این مقطع از تاریخ را باید یک فتح باب برای آنان دانست که خود را در برابر مردم جهان‌ سوم قرار دهند. شبیه به آنچه در ایرانِ سال 1332 انجام دادند، در کوبا، نیکاراگوئه، کره و... تکرار کردند. در کنار این مقدمه باید گفت، سیاست و راهبرد آمریکا در آن‌ سال‌ها خیلی رادیکال‌تر و وحشیانه‌تر اعمال می‌شد. در آن سال‌ها آمریکا خیلی راحت به خود اجازه می‌داد که در سرنوشت سیاسی کشورها دخالت کند و هر حکومتی را که مطلوب می‌داند، روی کار بیاورد. امروزه، کمی با توجه به ضعفش از این سیاست فاصله گرفته است؛ اما اساساً آمریکای آن سال‌ها چنین نگاه تمامیت‌خواهی را به جهان داشت و سعی می‌کرد کار خود و منافعش را پیش ببرد؛ اما در ۱۳ آبان 1358 دانشجویان گمان بردند این دولت بیگانه بار دیگر در پی تغییر رژیم در ایران است و قرار است خاطرات ۲۸ مرداد تکرار شود. البته بعدها طبق اسنادی که از لانه جاسوسی به دست آمد، اثبات شد که این کشور می‌خواهد نظام را سرنگون کند و بار دیگر شاه را روی کار بیاورد. دانشجویان در ابتدا تصمیم گرفتند به شکل نمادین در سفارت آمریکا حاضر شوند و مراتب اعتراض خود را برسانند، اما بعدها وقتی مدارک به دست آمده نشان داد وضعیت خیانت آمریکا از آنچه فکر می‌کردند، خیلی بیشتر است، جای تعاملی ندیدند و با قاطعیت با دیپلمات‌ها برخورد کردند و آنها را به مدت ۴۴۴ روز در ایران نگه داشتند تا آمریکا برخی حوایج آنان، از جمله عودت شاه را عملی کند.

نوع جاسوسی و خط و ربط خائنان با آمریکا به چه صورت بوده است؟

اما در باب اینکه چه مدارک جاسوسی به دست آمد، باید بگویم خط و ربط وزرای بازرگان با آمریکا برملا شد و انواع همکاری‌ها مانند ردّ و بدل کردن تحلیل و اطلاعات، زمینه‌سازی، یارگیری و... انجام می‌شد تا در فرصت مناسب کودتا ضد نظام جمهوری عملی شود. حتی آمریکایی‌ها تحلیل وزرای مصدق را می‌خواستند بدانند که در صورت کودتا سمت چه جناحی را خواهند گرفت. درباره خود شخص مصدق باید بگویم که او مثل وزرایش با آمریکایی‌ها ارتباط نداشت؛ اما نسبت به کلیت امر آگاه بود و اتفاقات ۱۳ آبان موجب شد بازرگان کمی آبرومندانه‌تر از حکومت و نخست‌وزیری فاصله بگیرد؛ والّا اگر خط و ربط به شکل دیگری اتفاق می‌افتاد و برملا می‌شد، شاید به شکل مفتضحانه‌تری مجبور می‌شد از نخست‌وزیری استعفا دهد. اساساً بازرگان به این شیوه نماندنی بود و وزرایش آنقدر با آمریکایی‌ها ارتباط گرفته بودند که روزی حتی او را هم کنار بزنند و خود بر مسند اداره جامعه بنشینند.

به نظر می‌آید تسخیر لانه در دل نظام موافقان و مخالفانی داشته است، در این باره نکاتی را بفرمایید.

در بین کسانی که لانه جاسوسی را تسخیر کردند، آدم‌های تیزبین و دقیقی وجود داشت؛ اما در آن سو بسیاری از افراد هم روحیه احساساتی و پرشوری داشتند که اکثریت تسخیرکنندگان لانه جاسوسی را تشکیل داده بودند. همان‌هایی که روزی انقلابی‌گری را در تسخیر لانه جاسوسی می‌دیدند و امروزه انقلابی‌گری را در همکاری با آمریکا! افرادی سطحی و ساده‌نگر که امروزه هم اثرات نوع نگرش‌شان وجود دارد و از سر احساسات به موضوعات نگاه می‌کنند. شاید در رأس آنها بشود به آقای «عباس عبدی»
اشاره کرد.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات