کاهش شدید نرخ جمعیت و باروری در حالی با شتاب وصفشدنی پیش میرود که مهلت رو به اتمام است و دیگر فرصت چندانی برای جبران درست و عملی مافات باقی نمانده است. فرصتی هر چند محدود، اما طلایی تا بلکه قانون جوانی جمعیت که دو سال پیش در مهر 1400 به عنوان قانونی در راستای اجرای صحیح سیاستهای جمعیتی به شکل فوریتی و لازمالاجرا تصویب شد، بتواند شاخصهای آماری جمعیتی را در چشماندازی چند ساله دچار تحولاتی بنیادی و اساسی کند؛ اما این قانون هم هنوز تنها 30 درصد و به طور ناقص اجرا شده است.
هشدار در پی هشدار
نرخ رشد جمعیت طی پنج سال گذشته 50 درصد کاهش داشته است و در سال 1429از هر سه ایرانی یک نفر سالخورده خواهد بود! این خبری بود که چندی پیش معاون علوم پزشکی کشور اعلام کرد. باید گفت، پیش از این و بارها و بارها کارشناسان و پژوهشگران جمعیتی هم درباره آنچه به ابربحران جمعیت تعبیر میشود، هشدار داده و خواستار اجرای صحیح سیاستهای جمعیتی پیش از پایان فرصت و بسته شدن پنجره جمعیتی شده بودند. مطابق با آمارهای رسمی سال 1395، رشد جمعیت 1/2 بوده و این عدد در سال 1400، 50 درصد کاهش داشته که در دنیا بینظیر بوده است و در سال 1399 نرخ فرزندآوری به 1/5 رسیده است؛ در حالی که در سال ۱۳۹۵ این عدد 2/1 بوده است و پیشبینی میشود در سال 1405 به 1/2 برسد.
مهلت رو به اتمام
قانونی که تکالیف مدیران دستگاهها و متولیان بخشهای گوناگون را در راستای این امر خطیر مشخص کرد؛ اما متأسفانه با وجود تأکید و گلایه رهبری در این زمینه هنوز به طور کامل اجرایی نشده است. براساس اصل 85 قانون جوانی جمعیت تنها هفت سال اعتبار و مهلت اجرا دارد؛ بنابراین، فرصت اصلاح ساختار جمعیتی هم برای کشور حدود پنج سال و در واقع در ایامی است که قانون اعتبار دارد. از منظر جمعیت شناختی ما حدود پنج یا شش سال فرصت طلایی در اختیار داریم؛ به معنای آنکه هنوز جمعیت در سن باروری بانوان، جمعیت قابل توجهی است که این ظرفیت تا پنج یا شش سال آینده وجود دارد؛ اما پس از این مدت بانوان متولد دهه 60 و اوایل دهه 70 که بیشترین تولدها هم بودند، آرام آرام از سن تولد خارج میشوند و نسل بعد بانوان در سن باروری قرار خواهند گرفت که این نسل بعد هم جمعیتشان کاسته میشود و فرصتها همچنان میسوزد بدون آنکه فکری اساسی انجام شود و تنها حرف و جلسه وهمایش راه به جایی نخواهد برد.
کاهش موالید و افزایش سالمندان
فرصت کم است و اصلاح ساختار جمعیتی زمانبر و دستگاهها یا وظایف خود در زمینه قانون جوانی را نمیدانند یا در اولویت نگذاشتهاند یا هنوز به درستی و به طور کامل اجرایی نکردهاند و متأسفانه پنجره جمعیتی هم در حال بسته شدن است؛ از این رو تا دیرتر نشده و کار از کار نگذشته است، باید چارهای اندیشید. این امر سوای کاهش موالید آسیب بزرگتری به دنبال دارد و آن، افزایش سالمندان در مقابل جمعیت فعال و گردانندگان چرخهای اقتصاد، فرهنگ و سیاست در جامعه هستند. ایران اسلامی با سرعت بسیاری به سوی سالمندی پیش میرود و خطر این ابربحران را بیشتر و بیشتر نزدیک میکند؛ خطری که ممکن است در صورت جبران نکردن به موقع و عدم اجرای صحیح و کامل قانونی که مجلس مصوب و لازمالاجرایش کرده، به سوی روزهای ناخوشایندی پیش برویم که دیگر جمعیت جوان و نیروی کار سودمندی برای چرخاندن چرخهای اقتصاد نداشته باشیم و همه نیروها و انرژی و منابع صرف نگهداری از سالمندان شود. تکریم سالمندان در دین ما واجب بوده و تأکیدات فراوانی نسبت به آن شده است؛ ولی شاید روزی برسد که به دلیل کمبود نیروی جوان و فعال مجبور شویم میان نگهداری از این سرمایههای زندگی و چرخ اقتصاد، سیاست و فرهنگ جامعه دست به انتخاب بزنیم! امری که زنگ هشدار وحشتناکی را به صدا در میآورد، اما آیا این زنگ مسئولان خوابزده را بیدار خواهد کرد؟
رکوردهای ناخوشایند جمعیتی
باید گفت، شاخصهای جمعیتشناسی کشور همچنان در حال ثبت رکوردهای بیسابقه هستند. نرخ رشد جمعیت کشور در سال جاری به حدود 6 دهم درصد رسیده است؛ یعنی پایینترین میزانی که این کشور در طول تاریخ خود دیده و نرخ باروری به 1/6 درصد فرزند به ازای هر زن رسیده و این هم رکورد حداقلی دیگری است که در طول تاریخ ایران بیسابقه بوده و در تمام دنیای اسلام پایینترین نرخ باروری است. تعداد موالید به یک میلیون و 80 تولد رسیده که این تعداد تولد حداقل در 25 سال گذشته باز هم بیسابقه بوده و رکوردهای بسیار نگرانکنندهای در حال ثبت شدن است و باید اضافه کنیم که نرخ سالمندی هم در ایران به 12 درصد رسیده که یعنی امروز بالای 12 درصد از جمعیت ایران سالمندان بالای 60 سال است و این سهم سالمندی دائماً در حال افزایش بوده و پیامدهای جدی را در ساختارهای گوناگون اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، خانوادگی و... به دنبال خواهد داد. این همه در حالی است که باید نگران آمار ازدواج هم باشیم؛ چرا که در بازه زمانی ده ساله 1392 تا 1401 اعداد رسمی از کاهش 33 درصدی آمار ازدواج، کاهش 26 درصدی تولدها و افزایش آمار طلاق حکایت دارد؛ برخی آمارها هم از رشد منفی جمعیت ایران از اواخر سال 1402 به بعد خبر میدهند. هشدارهایی که خبرهای ناگواری به همراه دارد و باید هر چه سریعتر درخصوص اجرای درست سیاستهای جمعیتی تدابیر ضروری و لازم اتخاذ شود.