امشب خدا به کوثر خود داد کوثری
در بر گرفته فاطمه زهرای دیگری
یا اینکه در لباس زن آمد پیمبری
یا اینکه حق به حیدر خود داد حیدری
این شیردختری است که شمشیر حیدر است
سر تا قدم امام حسین مکرر است
این پاکتر ز هاجر و حوا و مریم است
سر تا قدم صحیفه آیات محکم است
در وصف او مدیحه جن و بشر کم است
ام المصائب است نه ام المحرم است
این سیب سرخ باغ بهشت محمد است
آب و گلش تمام سرشت محمد است
زهراست جان احمد و این جان فاطمه است
ریحانه محمد و ریحان فاطمه است
طاها و قدر و کوثر و فرقان فاطمه است
گویی تمام وحی به دامان فاطمه است
تنها فهیمهای که ندیده مفهمه
از کودکی است عالمه بیمعلمه
بی او درخت سبز ولایت ثمر نداشت
دریای آرزوی نبوت گهر نداشت
انگار روز حادثه کم از پدر نداشت
الحق که صبر مادر از این خوبتر نداشت
وقت سکوت هم نفسش انفجار بود
شمشیر اگر نداشت خودش ذوالفقار بود
امالکتاب صبر و رضا کیست زینب است
فصلالخطاب کرب و بلا کیست زینب است
فریاد خون خون خدا کیست زینب است
آیینه حسین نما کیست زینب است
زینب که لحظه لحظه شده غرق در حسین
در گاهواره چشم گشوده است بر حسین
زینب که چشم یوسف زهرا به سوی اوست
حبل المتین شیر خدا تار موی اوست
زین اب است و زین رسول خداست این
آیینهدار عرصه کربوبلاست این
زینب زنی که بوده به مردان امامتش
اعجاز سیدالشهداء در کرامتش
هر روز هست روز بزرگ قیامتش
دین سرفراز آمده در ظل قامتش
استاد غلامرضا سازگار