اگر پیشینه تاریخی واژه «جنگ نرم» را نگاه کنیم، به پس از فتنه ۱۳۸۸ برمیگردد؛ آن روزها که اغتشاشات چهره واقعی و پشت پرده بسیاری از عناصر داخلی و خارجی را برای مردم ایران عریان کرد. همان زمانها بود که واژه جنگ نرم وارد ادبیات سیاسی ایرانیان شد و قبل از آن، از مفاهیمی مانند «عملیات روانی» یا «تهاجم فرهنگی» استفاده میشد. با اینکه در جریان شکلگیری انقلاب اسلامی و حتی در دوران هشت سال دفاع مقدس با نیروهای تا بندندان مسلح حکومت دیکتاتوری پهلوی و رژیم بعث عراق روبهرو بودیم و در هر دو عرصه پرچم پیروزی را به نوک قله رساندیم، همگان میدانند که حضرت امام(ره) هیچ موقع خشونت و سلاح را توصیه نکردند و ایشان سخت معتقد بودند که اگر مردم همراه نباشند، هیچ اقدامی به سرانجام پایدار نمیرسد.
نگارنده در این نوشتار سعی دارد به این بخش از پیشبینی امام خمینی(ره)، یعنی لزوم وارد شدن در جنگ نرم پس از پشت سر گذاشتن جنگ سخت اشاره کند و آنچه را که امام (ره) 44 سال پیش در خشت خام میدیدند، بازگو کند.
دوران جنگ سخت و نظامی را پشت سر گذاشته بودیم که امام به صراحت بر تشکیل بسیج دانشجویی و طلبه تأکید کردند؛ دو قشری که آینده جنگ نرم به دست آنها بود، اما این پیام تا یازده سال، یعنی تا سال 1379 در پرده غفلت ماند؛ به گونهای که دانشجویان و حوزویان تنها اقدام بسیجیای که میتوانستند داشته باشند، رفتن به میدان تیر خارج از شهر بود و حق هیچگونه فعالیت تبیینی و تبلیغی نداشتند. ویژگی اصلی این پیام که محوریت آن حوزه و دانشگاه است و رنگ و بوی نیروهای مسلح ندارد، ما را به این نکته سوق میدهد که چشمانداز و پیشبینی امام(ره) از آیندهای خبر میداد که مورد توجه قرار نگرفته بود. امام(ره) در جنگ نرم از داخل جبهه خودی نیز غافل نبودند. ۱۱ سال غفلت از محتوای پیام دوم آذر ۱۳۶۷ امام(ره) نابخشودنی است. دقیقاً در همین فضا بود که رهبر معظم انقلاب کسانی را که نمیگذارند دانشجویان ما سیاسی باشند، لعنت کردند. خواستههای امام(ره) در آن پیام رنگ و بوی نظامی نداشت. آنچه امام میخواستند، نیاز دوران پس از جنگ سخت بود و کاملاً منطبق با جنگ نرم. این رویکرد و راهبرد امام در آن دوران بسیار جلوتر از زمانه خود بود؛ به گونهای که شاید کمتر کسی از بسیج توقع تبیین و تبلیغ و رشد در مناسبتهای علمی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی را داشت؛ زیرا آنان بسیج را تنها با لباس سیاسی و نظامی و کلاشینکف میشناختند و تمام.
خواستههای امام(ره) در آن پیام را باید از دو دیدگاه رفعی و دفعی دید. آمیزهای از «ترویج نرم»، «هجوم نرم»، «مقاومت نرم» و «دفاع نرم»؛ برخی فعالیتها به گونهای است که در همان ابتدا راه را بر دشمنان سد میکند و مانع از اجرای پروژههای آنها در جنبههای فرهنگی، سیاسی، نظامی و اجتماعی میشود. یک وقت هم فعالیت به نحوی است که آسیب وارد شده را برطرف میکند. صورت اول را رفع میگویند و صورت دوم را دفع. نفوذی که از سال ۱۳۹۴ در کشور مطرح شد، یکی از کارهای بسیج دانشجو و طلبه مقابله با نفوذ اجانب در مراکزشان اعلام شد که این برگرفته از رویکرد رفعی پیام امام(ره) بود؛ اما در بُعد دفعی نیز حل مسائل اعتقادی بسیجیان و ترسیم چارچوبهای اسلام ناب محمدی(ص) نیز به این دو مراکز واگذار شد و پاسداری از استقلال ایران، به ویژه استقلال سیاسی نیز به این دو مرکز سپرده شد که «فرزندان بسیجیام پاسدار اصول تغییرناپذیر نه شرقی و نه غربی باشند.» تاریخ پس از امام(ره) نشان میدهد، کانون مبارزه با انقلاب اسلامی و در عین حال کانون دفاع از انقلاب اسلامی در این دو مرکز بوده است.
امام راحل برای فردای انقلاب اسلامی به اندازهای که از ورود دشمن در قالب جنگ نرم نگران بودند، از دشمنان مسلح خارجی نگران نبودند؛ چرا که نیروهای اسلام امتحان خود را در هشت سال دفاع مقدس و در جنگ سخت پس داده بودند. از همینرو مرتب نسبت به حفظ سلامت محیط دانشگاهها و دانشسراها (تربیت معلم) هشدار میدادند و درباره حوزه نیز فرمودند: «استکبار وقتی از نابودی مطلق روحانیت مأیوس شد دو راه را برای ضربه زدن انتخاب نمود. ارعاب و زور و دیگر خدعه و نفوذ در سالهای اخیر که زور کارگر نشد و راههای نفوذ تقویت گردید.» ایشان معتقد بودند، اولویت فعلی آنها خدعه و نفوذ است که از مقدسنماهای متحجر تا طرفداران اسلام آمریکایی را دربرمیگیرد. اکنون و با رشد فناوریهای ارتباطی و اطلاعاتی جنگ نرم ابعاد پیچیدهای به خود گرفته است.
آنچه در جنگ نرم آینده باید بیشتر نگران آن بود، مقابله مدعیان دین با انقلاب اسلامی است. این جماعت کسانی هستند که امام(ره) درباره اسلافشان فرمودند: «در ۱۵ خرداد 1342 مقابله با گلوله و تفنگ و مسلسل شاه نبود که اگر تنها این بود مقابله را آسان مینمود، بلکه علاوه بر آن از داخل جبهه خودی گلوله حیله و مقدسنمایی و تحجر بود، گلوله زخم زبان و نفاق و دورویی بود که هزار بار بیشتر از باروت و سرب جگر و جان را میسوخت و میدرید» و این داستان جنگ نرمی است که مستقیماً بر استانداردهای غربی سوار نیست، اما پوسیدگی از درون را رهنمون میشود.
آن میدانی که بسیجی باید در آن بایستد تا فضیلتهای اصلی انقلاب زنده بماند، همین نقطه است. این همان مدلی است که دشمنان در برابر امیرالمؤمنین(ع) هم به کار بسته و ضربه ها به حضرت زدند و همان هلهله «ابشرو بالجنه یا جندالله» صحنه کربلاست که حسینبن علی(ع) را به قربانگاه برد. جنگ نرم امروز درون دینی و درون خانگی است. جنگ فرهنگی غرب شکست خورده و بستر خود را عوض کرده است. یارگیری از درون خانه و تولید پیادهنظام، محور جنگ نرم امروز است.