بازنگاهی به طرح جمهوری اسلامی ایران برای همهپرسی از مردم فلسطین درباره تعیین سرنوشت خود
تغییر مختصات نقشه جغرافیای سیاسی غرب آسیا و حرکت به سمت حل مسئله فلسطین از موضوعات مورد تأکید رهبر حکیم انقلاب در دیدار اخیرشان با بسیجیان بود. حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای در همین راستا ضمن تشریح جزئیات طرح جمهوری اسلامی ایران برای همهپرسی از مردم فلسطین درباره اظهارات برخی از سخنگویان دنیا درباره راهکار ایران برای مسئله فلسطین گفتند: «بعضی از این سخنگویان دنیا راجع به نظرات جمهوری اسلامی درباره منطقه که صحبت میکنند، به دروغ میگویند که «ایران میگوید بایستی یهودیها را یا صهیونیستها را به دریا بریزند»؛ نه، این حرف را قبلها دیگران یا کسانی از عربها گفتند؛ ما هیچ وقت نگفتیم این را؛ ما کسی را به دریا نمیریزیم. ما میگوییم نظر، نظر مردم است؛ آن دولتی که با آرای مردم فلسطین تشکیل شد، درباره مردمی که آنجا هستند و از کشورهای دیگر آمدهاند تصمیمگیری خواهد کرد؛ ممکن است به همه آنها بگوید در فلسطین بمانیدـ کما اینکه در بعضی از کشورهای آفریقا که بنده زمان ریاستجمهوری رفتم آنجا، [مردم] مبارزه کردند و پیروز شدند؛ انگلیسیها آنجا حاکم بودند، بومیها توانستند انگلیسیها را مغلوب کنند، امّا همان انگلیسیها را در کشور خودشان نگه داشتند؛ مصلحت دانستند نگه داشتند، اینها هم ممکن است نگه دارندــ ممکن هم هست بگویند نه، بعضی بروند یا همه بروند؛ اختیار با آنها است؛ ما هیچ وقت در این زمینه نظری نداریم.»(۱۴۰۲/۹/۸)
فرمانده معظم کل قوا ۲۹ مهرماه ۱۳۷۹ در تجمع بزرگ بسیجیان در اردوگاه بیتالمقدس تهران پیشنهاد جمهوری اسلامی ایران را برای حل مسئله فلسطین تشریح کردند. مرور آن بیانات بعد از ۲۳ سال خالی از لطف نیست:
«راه حل این است که آوارگان فلسطینی از لبنان و هر نقطه دیگری که هستند، به فلسطین برگردند. این چند میلیون فلسطینیای که در بیرون فلسطین زندگی میکنند، به فلسطین برگردند. مردم اصلی فلسطین- چه مسلمان، چه مسیحی، چه یهودی- رفراندوم کنند و تصمیم بگیرند که چه رژیمی بر کشورشان حاکم باشد. اکثریت قاطع مسلمانند؛ تعدادی هم یهودی و مسیحیاند که اینها ساکنان اصلی سرزمین فلسطینند و پدرانشان در این جا زندگی کردهاند. نظامی را که مطلوب این جمعیت است، سرِ کار بیاورند؛ بعد آن نظام تصمیم بگیرد با کسانی که در طول این چهل سال، چهل و پنج سال و پنجاه سال به فلسطین آمدهاند، چه کار کند. نگهشان دارد، برشان گرداند، در نقطه خاصی اسکان داده شوند؛ این دیگر با آن نظام حاکم بر فلسطین است؛ این راه حلِّ بحران است.»(۱۳۷۹/۷/۲۹)
آنچه امام خامنهای در هشتم آذرماه ۱۴۰۲ و باز هم در دیدار با بسیجیان ایراد و به تعیین تکلیف ساکنان غیربومی سرزمین فلسطین از سوی نظام سیاسی که بعد از همهپرسی از فلسطینیان بر سر کار میآید، اشاره کردند، به هیچ وجه یک موضوع جدید نبود. رأی و نظر ایشان و بالتبع موضع جمهوری اسلامی ایران در تمام این سالها همین بوده است. مرور بیانات هشتم آذرماه امسال و مقایسه آن با دیدگاههای ۲۳ سال قبل ایشان درباره این موضوع به اندازه کافی صریح و روشن است که به تفسیر و تعمیم نیازی نداشته باشد.
رهبرمعظم انقلاب در این دیدار بعد از مرور نظم جدیدی که در منطقه غرب آسیا در حال شکلگیری است، فرمودند: «ما میگوییم نظر، نظر مردم است؛ آن دولتی که با آرای مردم فلسطین تشکیل شد، درباره مردمی که آنجا هستند و از کشورهای دیگر آمدهاند تصمیمگیری خواهد کرد؛ ممکن است به همه آنها بگوید در فلسطین بمانیدــ کمااینکه در بعضی از کشورهای آفریقا که بنده زمان ریاستجمهوری رفتم آنجا، [مردم] مبارزه کردند و پیروز شدند؛ انگلیسیها آنجا حاکم بودند، بومیها توانستند انگلیسیها را مغلوب کنند، امّا همان انگلیسیها را در کشور خودشان نگه داشتند؛ مصلحت دانستند نگه داشتند، اینها هم ممکن است نگه دارندــ ممکن هم هست بگویند نه، بعضی بروند یا همه بروند؛ اختیار با آنها است؛ ما هیچ وقت در این زمینه نظری نداریم.» (۱۴۰۲/۹/۸) این منطق عین همان منطقی است که ۲۳ سال قبل و در مهرماه ۱۳۷۹ هم بیان شده است.
طرحی که در سازمان ملل هم ثبت شده است
نکته جالبتر آنکه این دیدگاه متوقف به یک سخنرانی یا یک ایده نمانده و از سوی جمهوری اسلامی ایران در قالب یک طرح دیپلماتیک در آبانماه ۱۳۹۸ به سازمان ملل متحد ارائه و در این سازمان ثبت هم شده است.
با توجه به همه این دلایل مشخص میشود موضعی که حضرت آیتالله خامنهای در دیدار هشتم آذرماه با بسیجیان سراسر کشور درباره تعیین تکلیف صهیونیستها و ساکنان غیربومی فلسطین از سوی دولت منتخب اکثریت فلسطینیان گرفتند، موضع جدیدی نبود و تشریح و تبیین همان منطق همیشگی جمهوری اسلامی ایران است که ملتهای دنیا مبتنی بر اصل حق تعیین سرنوشت، خودشان باید سرنوشت خودشان را تعیین کنند.
غیر از ظالمانه، استعماری و غیرانسانی بودن طرح صهیونیستی کردن فلسطین، تأکید و اصرار و پافشاری بر همهپرسی از مردم فلسطین از آنجایی اهمیت مضاعف مییابد که در نظر داشته باشیم غرب در همه سالهای پس از تشکیل رژیم جعلی صهیونیستی هیچگاه برای تعیین و حل مسئله فلسطین به نظر ساکنان بومی این سرزمین رجوع نکرده است.
نه موقع سند زدن قیمومیت انگلیسیها بر فلسطین بعد از جنگ جهانی دوم نظر مردم این منطقه اعم از مسلمان، یهودی و مسیحی پرسیده شد، نه در سال ۱۳۲۶ شمسی که سرزمین فلسطین بهدست قدرتهای آن روزها دنیا و در لعاب جامعه ملل سرزمین فلسطین تقسیم و بخشی از آن به صهیونیستها هبه شد، نظری از فلسطینیان خواستند و نه زمانی که صهیونیستها با تکیه بر زور و پول و حمایت غرب، انگلیس و آمریکا در اردیبهشت ۱۳۲۷ شمسی دولت جعلی خودشان را روی تکهپارههای تقسیم شده فلسطین بنا کردند، از فلسطینیان نظرخواهی کردند.
گویی که همه حق داشتند درباره سرزمین و خاک و وطن فلسطینیان نظر بدهند، جز اهالی فلسطین. این در حالی است که همزمان با غصب سرزمین فلسطین به دست انگلیسیها، آمریکاییها و صهیونیستها، دیگر ملل منطقه از عراق گرفته تا و مصر آرام آرام در مسیر استقلال به راه افتاده و طالب حق خود بودند.
پروژه کوچ دادن یهودیان از اقصی نقاط دنیا به فلسطین از ۱۹۲۰ میلادی با هدف برهم زدن ترکیب جمعیتی فسلطین در حالی از سوی غرب و در رأسشان انگلیس و آمریکا صورت میگرفت که مقامات آمریکایی و انگلیسی در همین سالها برای کنترل جمعیت مهاجران و حتی یهودیانی که وارد خاک آمریکا یا انگلیس میشدند، قوانین و محدودیتهای زیادی وضع کرده بودند.
رژیم صهیونیستی روی چنین مبانی استعماری و آپارتایدگونهای بنا شده است. همین بنای کج هم باعث شد که غده سرطانی صهیونیسم و مشکل فلسطین هیچ وقت حل نشود. اصل و اساس این بنا بر مبنای یک نطفه نامشروع شکل گرفته است.
تعیین سرنوشت فلسطین به دست همه فلسطینیان
در چنین وضعیتی است که طرح جمهوری اسلامی مبنی بر همهپرسی از همه فلسطینیان برای تعیین دولت حاکم بر سرزمین فلسطین معنادار میشود. طبق این طرح که در سازمان ملل ثبت هم شده است، تنها راهحل ممکن، برگزاری همهپرسی ملی با مشارکت تمامی فلسطینیان اعم از مسلمانان، مسیحیان و یهودیان و فرزندان آنان است.
اجرای این طرح شامل چهار مرحله اصلی است که به ترتیب عبارتند از: «اعمال حق بازگشت آوارگان فلسطینی به سرزمین تاریخی خود»، «برگزاری یک همهپرسی ملی در میان مردمان فلسطین شامل پیروان همه ادیان که قبل از بیانیه بالفور در فلسطین ساکن بودهاند برای تعیین سرنوشت و تعیین نوع نظام سیاسی»، «تشکیل نظام سیاسی مورد نظر اکثریت مردم فلسطین» و در نهایت هم «تصمیمگیری درخصوص وضعیت ساکنان غیربومی فلسطین توسط نظام سیاسی منتخب اکثریت». موضع رهبر معظم انقلاب اسلامی در هشتم آذرماه دقیقا و بدون هیچ کم و کاستی ادامه منطقی همین طرح اصولی جمهوری اسلامی ایران است.
جمهوری اسلامی ایران و مقامات آن در سالهای گذشته همزمان و موازی با مخالفت بنیادین با منطق استعماری رژیم صهیونیستی، راهکار خود برای فلسطین مابعدِ صهیونیستها را هم ارائه کرده است. راهکاری انسانی، متمدنانه و عقلانی که اتفاقاً غرب هم در یک قرن اخیر شعار آن را بسیار داده است.
برگزاری همهپرسی، انتخابات، تکیه به نظر مردم و مردمسالاری در همه این سالها راهکار اصلی و مورد تأکید ایران برای حل بحران فلسطین بوده است. راهکاری که استعمار و غرب و انگلیس و آمریکا از یکصد سال قبل تاکنون به آن تن ندادهاند. تن دادن به نظر و خواست مردم قطعا پایان پروژه استعماری صهیونیست خواهد بود وگرنه تا زمانی که دنیا، دنیاست، مشکل و مسئله فلسطین به همین شکل باقی خواهد ماند.
به نقل از سایت khamenei.ir