گاهی حس بیارزشی و ناامیدی انسان را عذاب میدهد، انگیزهای برای زندگی نیست و حس کلافگی و بیحوصلگی انسان را درمانده میکند. بداخلاقی و خستگی و گاهی سردردهای مداوم همراه با بیخوابی و بیقراری روال زندگی را برهم میزنند؛ در واقع دیگر هیچ سرگرمی و تفریحی لذتبخش نیست. این حسهای ناخوشایند، از حالت غیرمعمول روحی خبر میدهند، اختلالی به نام «افسردگی». افسردگی، بیماری مزمن روحی است که این روزها اغلب افراد، در مقاطع گوناگون زندگی آن را تجربه میکنند؛ پیر و جوان و زن و مرد نمیشناسد؛ اما به اعتقاد روانشناسان، زنان را بیش از مردان در معرض تهدید قرار میدهد. دورانهای زندگی، نظیر بارداری، زایمان و یائسگی که با تغییرات هورمونی همراه هستند، برخی از دلایلی هستند که زنان را بیشتر مستعد این اختلال میکنند. در حالی که زن نقش مهم و کلیدی آرامش خانواده را برعهده دارد، افسردگی و آشفتگی روحی او، موجب نابسامانی و ناامنی یک خانواده خواهد بود. پیش از آنکه به فکر درمان باشیم، باید به این نکته توجه داشت که افسردگی، آرام و به تدریج ایجاد میشود. بنابراین، باید در همه بزنگاههای زندگی، با دقت و هوشیاری مواظب پیشامدها و اتفاقات باشیم تا تأثیر تدریجی آنها بر شخص، به اختلال تلخ افسردگی تبدیل نشود. با وجود این، اگر به هر دلیلی نشانههای فیزیکی و روانی افسردگی را احساس کردید، باید به دنبال راهکارهای جدی برای درمان آن باشید. بسته به علایم و شدت بیماری، درمانهای گوناگونی را میتوان شروع کرد. گاهی مسافرت خاص یا گفتوگوی دوستانه با یک دوست نزدیک و مطمئن، میتواند کمککننده باشد و گاهی مراجعه به یک دکتر عمومی کافی است، اما بعضی اوقات مراجعه به یک متخصص روانشناس یا روانپزشک لازم است.