اول امسال بالاخره عمه جان با بررسی کواکب و نحوس و سعود و تقویمهای شمسی و میلادی و قمری تاریخ ۱۴۰۲/۲/۲ را برای عروسی نوه محترمه انتخاب کردند.
عروسیای که علاوه بر جشن ازدواج، اهداف پیدا و پنهان دیگری، از جمله درآوردن چشم همه فامیل را نیز داشت، اما باعث شد هر آنچه بانوان طی چند ماه برای خوش استایل شدن انجام داده بودند، یک شبه بر فنا رود و انواع میوه و شیرینی و دسر و ۲۵ نوع غذا بر چشم و چال فامیل برود؛ بماند که صاحب تالار بعد از عروسی با شهرداری منطقه قرارداد اجاره پنج ماشین زباله برای تخلیه تالار را بست! اما اهداف خانواده عروس و داماد و عمه خانم محقق شد و فک همه فامیل کف تالار ولو بود.
البته این جشن عروسی ضربه نهایی بود، چون سال گذشته به مناسبت آغاز سال جدید در تاریخ ۱۴۰۱/۱/۱ مراسم جهازبینون نوه عمهجان برگزار شد؛ که از شیر مرغ تا جان آدمیزاد زیر و روی کابینتهای آشپزخانه، بلکه کف آشپزخانه را هم پر کرده بود. وسایل برقی و غیربرقی که عروس و هفت نسل بعد از عروس هم سراغش را نمیگیرند، وسط هال و پذیرایی پهن بود.
در جهیزیه عروس از دستگاه پوست کن آووکادو تا خلالکن سیاه دانه و خردکن اشقه سیاه و بخارپز عروس دریایی هم موجود بود.
مادر زن بیچاره حتی اسم برخی را نمیدانست و برای معرفی یک به یک وسایل مدام میگفت: یک دانه از اینها! دو دانه از آنها! و این دانه دانهها بود که به چشم جاریها فرو میرفت. ما که بخیل نیستیم، انشاءالله که خوشبخت شوند؛ ولی دیروز شنیدم که پدر عروس دنبال یک وکیل حاذق برای به اجرا گذاشتن مهریه دخترش بود!