نفوذ چند دههای انگلیسیها در ایران با وجود عناصری وابسته، در دوران پهلوی نیز ادامه یافت. در این میان، میتوان از «شاپور جی» نام برد که نقش ویژهای را در این دوره برعهده داشت! فردوست در خاطراتش در این باره مینویسد:
«شاپور جی بدون تردید برجستهترین و مهمترین مقام اطلاعاتی انگلیس در رابطه با ایران بود. او هیچگاه شغل و سمت خود را در دستگاه انگلیسیها نگفت و بیشتر از ایرانی بودن خود صحبت میکرد. ولی روشن است که اهمیت و مقام شاپورجی به خاطر پست و سمت نبود، بلکه به خاطر خصوصیات خود او بود. من در طول حیات خود کسی را ندیدهام که مانند شاپور جی نزد انگلیسیها محرم و معتبر باشد. طبق گفته خودش، با ملکه انگلیس بسیار خودمانی بود و «ایادی» در یکی از سفرهای محمدرضا (که من نبودم) وی را در حضور ملکه انگلیس، خیلی صمیمی و خودمانی، دیده بود و به من گفت. باز طبق گفته خودش، در جلسات سالانه محمدرضا با رئیس کل ام.آی.6 که هر ساله موقع بازیهای زمستانی در سوئیس برگزار میشد، حضور داشت و در تمام ملاقاتها و بحثها شرکت میکرد. در سال 1349 (اگر اشتباه نکنم) که رئیس کل ام.آی.6 به تهران آمده بود خودم شخصاً دیدم که در کنار او مینشست و شدیداً مورد احترام او بود. به منظر من او به همه اسرار دسترسی داشت...
شاپورجی پس از ازدواج محمدرضا با فرح، معلم انگلیسی فرح شد و هفتهای سه بار در کاخ حاضر میشد و به او انگلیسی درس میداد و سپس معلم انگلیسی پسر فرح (رضا) شد. در نتیجه، انگلیسی فرح خیلی خوب شده بود و به احتمال زیاد این رابطه آنها تا انقلاب هم ادامه داشت. با وجودی که شاپور جی از همه وقایع دربار اطلاع داشت، در ملاقاتها با من میخواست که از زندگی خصوصی گذشته و حال محمدرضا، زنان و اطرافیان او بیشتر و بیشتر بداند و به این بخش از اخبار علاقه وافر نشان میداد. سبک او این بود که خودش شروع به صحبت میکرد و چند اطلاع دقیق و دستنیافتنی از زندگی محمدرضا و اطرافیان او به من میداد که من نمیدانستم و برایم جالب بود و بعدها معلوم میشد که صحیح است. سپس میگفت: شما چه خبر دارید؟ من نیز آنچه میدانستم میگفتم. روش شاپورجی در بحث این بود که میگفت انگلیسیها همه چیز را میدانند. او همیشه از قدرت انگلستان صحبت میکرد و مدعی بود که حتی پس از جنگ دوم نیز قدرت خود را حفظ کرده است.»