صبح صادق >>  دین >> خبر ویژه
تاریخ انتشار : ۱۸ دی ۱۴۰۲ - ۱۳:۳۰  ، 
کد خبر : ۳۵۵۰۴۵

هدایت جامعه با جهاد علمی

بنابر آموزه‌های اهل‌بیت(ع) هر تغییری در جامعه باید با نگاه علمی و اخلاقی باشد تا هم جامعه رشد کند و از مشکلاتش دور شود و هم عدالت و مواسات در آن برقرار شود. اگر هر کسی با هر اندیشه‌ای بیاید و روشی را در جامعه اجرا کند و بدون کار فکری و علمی، بخواهد فرهنگ مردم را تغییر دهد، نه رشد معنوی و اخلاقی شکل می‌گیرد و نه عدالت ایجاد می‌شود[...]
پایگاه بصیرت / سیدحسین خاتمی‌خوانساری/ گروه دین
بنابر آموزه‌های اهل‌بیت(ع) هر تغییری در جامعه باید با نگاه علمی و اخلاقی باشد تا هم جامعه رشد کند و از مشکلاتش دور شود و هم عدالت و مواسات در آن برقرار شود. اگر هر کسی با هر اندیشه‌ای بیاید و روشی را در جامعه اجرا کند و بدون کار فکری و علمی، بخواهد فرهنگ مردم را تغییر دهد، نه رشد معنوی و اخلاقی شکل می‌گیرد و نه عدالت ایجاد می‌شود. البته سنجیدن تمام جوانب هم یکی از اصولی بود که پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) خود را به آن ملزم می‌دانستند و هیچ‌‌گاه بدون تفکرات علمی و دینی کاری انجام ندادند. اینکه دوران امامت امام باقر(ع) و امام صادق(ع) دوره رشد علمی و مکتبی بود، شاگردان بسیاری تربیت شدند و هزاران کتاب تألیف شد، به شرایط و اتفاقات و نیازمندی‌هایی که ایجاد می‌شد، بازمی‌گشت. دوران امامت امام باقر(ع) دورانی بود که جامعه به‌دنبال تغییرات و تحولات جدیدی می‌رفت و می‌خواست از قالب‌های قدیمی خارج شود. جامعه آن زمان به ظاهر آرام بود و بنی‌امیه احساس می‌کرد تمام رقبای خود را از میدان خارج کرده و مردم در هر دستور و فرمانی مطیع حکومت هستند، اما واقعیت چیز دیگری بود. دست به دست شدن حکومت میان بنی‌امیه و بنی‌عباس با آن پهنای سرزمینی زلزله بزرگ ایجاد کرد که اگر تعلیمات دینی و اخلاقی اسلام و اهل بیت(ع) نبود، چیزی از اسلام باقی نمی‌ماند. بزرگان بنی‌عباس قبل از رسیدن به حکومت به‌ظاهر خود را مطیع دستورات و تعلیمات اهل بیت(ع) می‌دانستند و بارها از امام سجاد(ع) و امام باقر(ع) سؤالاتی پرسیدند و با ایشان مشورت می‌کردند. همین مشورت‌ها و هم‌فکری‌ها در رفتار آنها و رفتار مردم اثر می‌گذاشت. وقتی حکومت دست به دست شد، کار شدید علمی امام باقر(ع) و امام صادق(ع) هم شروع شد؛ یعنی برخلاف گفته بسیاری از کارشناسان تاریخی و دینی که تلاش‌های علمی این دو امام را از غفلت حکومت بنی امیه و بنی‌عباس و سرگرم بودن اولی به حفظ و دومی به کسب قدرت می‌دانند، باید این دوره را نیاز شدید مردم به تعلیمات دینی بر اثر اتفاقات جهان اسلام دانست. همان‌طور که گفته شد تلاش علمی امام باقر(ع) و امام صادق(ع) برای حفظ دین در آشفته بازار سیاست و جنگ قدرت بود که اگر این نبود، مردم بدون تکیه‌گاه قوی علمی در ورطه این کش‌مکش‌ها همه چیزشان را از دست می‌دادند. بنابراین همراه هر تغییری در جامعه باید عالمان و دانشمندانی باشند که مردم را در سؤالات، شبهات، اشکالات و حتی اشتباهات ایجاد شده کمک کنند و نگذارند هر تغییری بدون دقت علمی و بررسی‌های همه جانبه اتفاق بیفتد. دوره امام باقر(ع) دوره‌ای بود که علمای ادیان مختلف به جمعیت، اتحاد و رشد مسلمانان چشم طمع دوخته بودند و می‌خواستند این امت را با ایجاد شبهات در دین اسلام به‌سمت خود جذب کنند؛ یعنی همان کاری که استعمارگران غربی انجام می‌دادند. ابتدا مبلغان مسیحی را به سرزمین‌های مختلف می‌فرستادند تا نگاه خوش‌بینانه ایجاد کنند تا پس از ایجاد اطمینان، نفوذ و وارد کردن نظامیان خود، قتل، کشتار و نسل‌کشی را آغاز کنند. در دوران امامت امام باقر(ع) خطر افکار آلوده یهود و سیطره نظریات فرقه مرجئه، جبریه، قدریه، غلات و... حیات فکرى اسلام را با خطر روبه‌رو کرده بود که تلاش علمى امام باقر(ع)، تفکرات خطرناک این فرقه و فرقه‌‌بازان را تا حد قابل توجهى منزوى کرد. نمونه‌ای از طمع‌کاری علمای ادیان این است که در تاریخ آمده است، روزی امام باقر(ع) با گروهى که در اطراف میدان مشرِف به قصر تجمع کرده بودند، برخورد کرد. ایشان پرسید: «اینان کیستند؟» پاسخ گفتند: «اینها راهبان و کشیشان مسیحى هستند که در مجمع بزرگ سالانه خود گرد هم آمده‌اند و در این مکان، نشست علمى دارند و در مورد مسائل گوناگون علمى خود بحث و تبادل نظر مى‏‌کنند!» امام(ع) عباى خود را به سر گرفت و به‌گونه ناشناس در آن مجمع شرکت کرد. در این هنگام، اسقف بزرگ مسیحیان وارد جمع شد و همگان به احترام او برخاستند. او بسیار سال‌خورده بود و لباسى از حریر زرد نیز بر تن داشت. آهسته به‌سمت جایگاه خود گام برداشت و نشست. نگاهى به حاضران کرد، نگاهش بر چهره تابنده امام(ع) متوقف شد. پرسید: «آیا شما از مایید یا از امت مرحومه؟» امام(ع) پاسخ فرمود: «از امت مرحومه»، اسقف پرسید: «از دانشمندان‏شان هستى یا از نادانان؟» امام(ع) فرمود: «از نادانان نیستم»؛ در این جریان سؤالاتی پرسیده شد که امام باقر(ع) همه را با دلایل عقلی پاسخ داد تا جایی‌که اسقف عصبانی شد. وقتى پرسش‌هایش به پایان رسید، او با عصبانیت از جایش برخاست و به حاضران گفت: «شما دانشمندى بلند مرتبه‏تر از مرا آوردید و نزد من [براى مناظره] نشاندید تا مرا رسوا سازید و مسلمانان بدانند که از ما مسیحیان برترند و دانش بیشترى دارند. به‌خدا سوگند دیگر کلمه‏اى از من نخواهید شنید و اگر تا سال دیگر زنده ماندم، مرا در بین خود نخواهید یافت.» این را گفت و رفت... اگرچه اهل حکومت نگذاشتند این ارتباط مردم با مبلغان غیراسلامی قطع شود، ولی مردم آگاه شدند که این نمایش‌ها برای تغییر مسیر دینی و اخلاقی مردم است. تلاش امام باقر(ع) و امام صادق(ع) نتیجه داد و اسلام باقی ماند و مانند گذشته بار دیگر ائمه اطهار(ع) از نابودی کامل اسلام جلوگیری کردند.
نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات