صبح صادق >>  صفحه آخر >> یادداشت
تاریخ انتشار : ۱۸ دی ۱۴۰۲ - ۱۴:۱۹  ، 
کد خبر : ۳۵۵۰۵۹

معنی حیات

در زمستان‌ترین روزهایم بهار را برایم به ارمغان آوردید. در تاریک‌ترین شب‌هایم نورانی‌ترین روزها را برایم ساختید. در بارانی‌ترین لحظه‌هایم سبزی و طراوات را برایم به هدیه آوردید. من جوانم، روشنم، سبزم چون نگاه شما در ثانیه ثانیه زندگیم جاری است.
آقاجان! آفتاب در مقابل نگاه پر مهر شما سر به زیر است. آسمان در بی‌کرانگی محبت شما سر تعظیم فرود آورده، درختان به یمن نسیم عطوفت شما دست‌های شکرشان بالاست. کوه‌ها در مقابل صلابت شما سر خم کرده‌اند. مولاجان! همه خوبی‌ها شمایید، اصلاً خوب برای این خوب است که شما انجامش می‌دهید. 
مهربان‌ترین مهربانان! سال‌هاست نگاهم پشت پنجره‌ای که متعلق به فرداست، قاب شده و گرد و غبار هجران برآن سایه ‌افکنده است. عمری است که برای آمدن‌تان بی‌قرارم. از دوری‌تان سخت بارانی هستیم. 
آقا جان! ای معنی حیات! حیف نیست ماه شب چهارده پشت ابرهای تیره و پاره پاره پنهان بماند، حیف نیست دیده را شوق وصال باشد ولی فروغ دیده نباشد! بیایید و قرار دل بیقرارمان شوید. بیایید و صداقت آینه را به زلال آبی نگاه‌تان پیوند بزنید. بیایید که آیه «والنهار اذا تجلی» تأویل شود. بیایید که چشمه سار وجودمان سخت خشکیده و فریاد العطش برآورده، بیایید تا از نرگس چشمان‌تان عطری برای سجاده‌مان بگیریم.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات