در نظریه مردمسالاری دینی، آن صاحب صلاحیتی حق حاکمیت مییابد که از طریق کسب رضایت مردمی بر صندلی قدرت تکیه زده باشد و به واقع مردم به حکمرانی او رضایت داشته باشند. با پذیرش این منطق رضایت مردم نیز در شکلگیری حکومت اسلامی و نظریه ولایت فقیه اصالت مییابد. با این نگاه، آن فقیه جامعالشرایطی حق حاکمیت مییابد که مردم به او اقبال داشته باشند. این اقبال گاه بهطور مستقیم و با حمایت اکثریت جامعه ممکن خواهد بود، همانطور که حضرت امام(ره) با حضور مردم در خیابان و در سراسر کشور بر جایگاه ولایت فقیه نشستند و گاه این امر از طریق نمایندگان مردم دنبال میشود که در قالب شکلگیری مجلس خبرگان رهبری دنبال میشود.
در این نگاه مردم وکیل مردمند تا مطابق با آنچه اسلام مشخص کرده است، رهبر جامعه اسلامی را شناسایی کرده و به قدرت برسانند. به واقع اعضای خبرگان اعتبار خود را از مردم کسب کردهاند. رهبر حکیم انقلاب اسلامی معتقدند: «این مجلس همچنین مظهر آرای مردم و مردمسالاری دینی یا مردمسالاری اسلامی هم هست؛ یعنی مظهر مردمسالاری اسلامی بهطور کامل و تام و تمام در واقع این مجلس است.» (1394/6/11)
حال ممکن است این سؤال مطرح شود که آیا بهتر نبود انتخاب مقام رهبری، همانند انتخاب رئیسجمهور و نمایندگان مجلس با رأی مستقیم مردم صورت میگرفت؟ در پاسخ باید گفت، بر اساس مبانی فقهی، وجود کارشناس و متخصص، زمانی ضروری است که مردم برای به دست آوردن مصداق فرد برتر ناتوان باشند؛ اما اگر واقعیت چنان واضح باشد که به رجوع به خبرگان و مشورت با آنان نیازی نباشد، بدیهی است مردم میتوانند به طور مستقیم، به فرد مورد نظر رجوع کرده، رهبری او را بپذیرند؛ همان گونه که درباره امام خمینی(ره) چنین شد.
اما باید گفت چنین اتفاقی، اگرچه عقلاً امکانپذیر است، اما عادتاً امری تخصصی و با معضلاتی همراه است. در نتیجه، رجوع به خبرگان، ضرورت عملی دارد. به بیان دیگر، اگر بپذیریم شناخت اعلم از فقها امری تخصصی است و کسی که دارای این تخصص نیست، به سختی میتواند او را شناسایی کند، پس در مقام عمل، تا زمانی که معرفی خبرگان و متخصصان امر نباشد، توده مردم به افضلیت فرد پی نخواهند برد.
لذا مهمترین و اصلیترین عامل ترجیح انتخاب غیرمستقیم بر مستقیم، تخصصی بودن تشخیص مصداق رهبری است. رهبری یک جامعه، که دارای شئون گوناگونی در سیاست، فرهنگ، اقتصاد، جنگ و صلح و بحرانهای منطقهای و جهانی مبتنی بر آموزههای اسلامی است، امری کاملاً تخصصی و پیچیده است. بر این اساس، تشخیص رهبری باکارآیی مطلوب و شرایط لازم، که از اسلام گرفته شدهاند، دشوار است؛ به ویژه اگر دارندگان شرایط، متعدد باشند که در این صورت، تشخیص اصلح، پیچیدگی کار را بیشتر میکند.