بحران یکصد ساله در غرب آسیا و اشغال سرزمین و افکار یک ملت تاریخی از سوی انگلیسیها ساخته و پرداخته شده و تمامی جنایات رژیم صهیونیستی یک شریک اصلی و مدیریتکننده دارد. البته نقش انگلیس در تمامی بحرانسازیهای منطقه به ریشه تاریخی دوره طلایی استعماری آنها باز میگردد و نظام انگلیسی در چند سده گذشته[...]
بحران یکصد ساله در غرب آسیا و اشغال سرزمین و افکار یک ملت تاریخی از سوی انگلیسیها ساخته و پرداخته شده و تمامی جنایات رژیم صهیونیستی یک شریک اصلی و مدیریتکننده دارد. البته نقش انگلیس در تمامی بحرانسازیهای منطقه به ریشه تاریخی دوره طلایی استعماری آنها باز میگردد و نظام انگلیسی در چند سده گذشته، هر چه برای جبروت و اقتدار و ثروت خود اندوخته، از چپاول و قتل و ویرانی در سراسر جهان و به ویژه از غرب آسیا با خود به روند پادشاهی حاکم برده است. آمریکای امروز هم ساخته و پرداخته ثروتمندان وحشی انگلیسی است که با قتل و ویرانی و اشغالگری در سرزمین آمریکا، یک قدرت استکباری ساخته و پشت سر آن پنهان هستند. رژیم صهیونیستی اساساً یک قلعه و پادگان خط مقدم استعمار انگلیس است که باید سنگربان منافع انگلیسی و غربی باشد. انگلیسیها که خود را ارباب کشورهای غرب و آسیا و مهندسیکننده حکومتها و مرزها و سازنده دولت جعلی و وحشی صهیونیستی میدانند، تقریباً از دو دهه قبل احساس میکنند از یکسو، از آمریکاییها در عراق و منطقه رو دست خوردهاند و سهم استعماری آنها نادیده گرفته شده و از سوی دیگر مقاومت پرشتاب منطقهای، ارکان اصلی و ریشهدار در تاریخ سیاسی منطقه را پوک و سست کرده، که مهمترین بخش آن در رژیم صهیونیستی است و با خطر موجودیتی روبهروست. دشمنی انگلیسیها صرفاً از اینرو نیست که سفره غارتگری و استعماریشان در ایران جمع شده، بلکه به خوبی درک میکنند که گفتمان انقلاب اسلامی که در بازوهای مقاومت منطقهای، برومند و پرقدرت شده و پایههای قدرت سایه انگلیس در منطقه را ناتوان کرده، رویای بازگشت انگلیس به منطقه غرب آسیا را آشوبزده کرده است.
وقتی آمریکاییها ناچار به فرار از عراق شدند، سراسیمه به دنبال یک توافق امنیتی و راهبردی با دولت وقت عراق رفته و انگلیسیها را با دست خالی رها کردند که انگلیسیها ناچار شدند به سراغ ایران آمده و التماس کنند تا از کیک اشغالگریشان در عراق سهمی به دست آورند، ولی ناامید بازگشتند. انگلیسیها آنقدر زرنگ و باهوش هستند که در بحرانسازیهای بینالمللی و منطقهای از جیب آمریکا و دیگران خرج میکنند و به دلیل شناخت تاریخی از منطقه و حکام آن همیشه به عنوان راهنما و برنامهریز و محرک آمریکاییها قرار میگیرند. طوفانالاقصی که از پشتوانه قانونی اخلاقی، انسانی و اسلامی و حق تاریخی برخوردار است، زخم رؤیاهای انگلیسی و سپس آمریکا و دیگر غارتگران اروپایی را تازه کرده و اگر کسی یا کسانی فکر کنند که این نتانیاهو و حاکمان تلآویو هستند که به دلیل شکست ویرانگر طوفانالاقصی به همه اشکال جنایت دست زدهاند، به عمق تحولات اخیر وارد شدهاند.
آمریکا اولویتهایی در غرب آسیا دارد، ولی اولویت و برنامه اصلیاش با روسیه و چین است و اگر قرار بود بخشی از توان خود را در غرب آسیا کاهش دهد، به تکیهگاه اصلی انگلیسی و صهیونیستی امیدوار بود.
به همین دلیل گنجینه «دینسازی انگلیسی» طرح آبراهام بیرون آمد و پاپ را نیز به استخدام طرح درآورد تا چتر خیمه انگلیسیـ صهیونیستی را بر سر کشورهای عربی با عادیسازی بگسترانند و نظم منطقهای استعماری را تا صد سال دیگر در اختیار بگیرند. نه تنها دست مقاومت منطقهای را پر کرد، بلکه آن را به شبکهای همبسته و پیوندی حیاتی سامان داد و امروز با عنوان «وحدت ساحات» آن را میشناسیم و به خوبی کارکردهای آن را در حفظ معادله قدرت منطقهای و فرسایش پایههای استعماری و استکباری و صهیونیستی شاهد هستیم. دامنه کارکرد طوفانالاقصی و «وحدت ساحات» از غزه و فلسطین و منطقه فراتر رفته و خیزش آگاهیبخشی جهانی از ماهیتهای استعماری و رژیم صهیونیستی را حتی در درون آمریکا و انگلیس و کشورهای اروپایی به وجود آورده و زشتی و وحشیگری آن برای دولتهای جهان نیز آشکار شده است. اگر آفریقای جنوبی پرچمدار شکایت به دیوان کیفری بینالمللی در لاهه (icc) میشود، به دلیل تاریخ و زخم نژادپرستی است که به خوبی با پوست و گوشت خود درک کرده است.
اگر امروز افکار عمومی جهانی حرکت خودجوش مطالبهگری را گسترش میدهد و نقاب از چهره دیوصفتان غربی برمیدارد، از برکت استواری مقاومت فلسطینی و تحمل تحسینبرانگیز مردم غزه، وارث شهید حاج قاسم سلیمانی است؛ به همین دلیل مزدوران انگلیس، آمریکایی و رژیم صهیونیستی با نامهای عاریهای داعش، جیشظلم و... به دنبال انتقام از دوستداران حاج قاسم سلیمانی و فرهنگ ترویج شده او هستند. در غزه شکست میخورند یا در مرزهای لبنان با کابوس شکر رضوان روبهرو هستند یا در عراق با غیورمردان مقاومت خواب بر چشم آنها حرام شده یا در یمن شجاع که اصل عرب و دینداری و قرآن محوری است و برنامههای رویایی ژئواستراتژیکشان بر باد رفته، ولی ایران را تحریم میکنند!
نکته مهم این است که اگر آمریکا در بامداد جمعه با مهندس اصلی استعمار ،یعنی انگلیسیها به اهدافی در یمن حمله میکنند یا در شامگاه جمعه به حدیده شبیخون میزنند، ولی میدانند حنای بازدارندگی آنها رنگی ندارد و نه تنها هراسی در یمنیها از بزدلان آمریکایی و انگلیسی نیست، بلکه با کلامی روشن بر راهبرد دریایی خود در ممانعت از هرگونه کشتی صهیونیستی و غیر صهیونیستی به بنادر آنها یا به دیگر نقاط جهان تأکید کرده و هشدار میدهند که پاسخ سنگپراکنی آنها را با ویران کردن کاخهای شیشهای پایگاههایشان در منطقه میدهند. البته برای دزدان دریایی آمریکایی و انگلیسی روشن است که یمن تنها نیست و به موازات اراده یمنی بازوان مقاومت در منطقه آمادهاند. تمامی نشانهها حاکی از آن است که آمریکا و انگلیس، بیشتر به شیر بییال و دم و اشکم شبیه هستند و ورود به هر ماجراجویی جدیتر، آنچنان پرهزینه است که به جز شتاب دادن به نابودی فرزند ناخلف صهیونیستی، تاوانی کشنده میدهند و باید برای هزاران سرباز در پایگاههایشان تدارک تابوت و برای کشتیهایشان محل مناسبی برای غرق شدن و نابودی پیدا کنند. کابوس بعدی آنها نظامهای فاسد و وابستهای است که دیکتاتوریهای متعهد به نظام صهیونیستی و استعماری را شکل دادهاند و در مرز فروپاشی یا قربانی شدن قرار میگیرند، همانگونه که وکیل رژیم صهیونیستی در دادگاه جنایت جنگی و نسلکشی لاهه در روز گذشته، مقامات مصری را متهم کرد که مانع کمکهای بشردوستانه به مردم غزه هستند! سرنوشت آنها نیز از شاه معدوم ایران بهتر نخواهد بود.
حمله به یمن از سوی آمریکا و انگلیس، معنای روشنی در نقض حاکمیت، تجاوز آشکار، حمایت از رژیم صهیونیستی برای ماندگاری و در واقع، نمایانتر شدن چهره اصلی جنگافروزان در منطقه و جهان است. پایان اشغالگری وحشی و نسلکشی صهیونیستها وپایان نظامهای مزدور یا مرعوب را نمیتوان در مقابله با شاخ و برگها دنبال کرد؛ بلکه طرف اصلی همه رخدادهای ننگین و ضد انسانی و جنایتکارانه و آتشافروز و همه بحرانها و تنشها و غارتگریهای نژادپرستانه و منازعات، در لندن و سپس در کاخ سفید است و اگر تا به حال آمریکا و انگلیس و آلمان و فرانسه، به جز ارسال کمکهای تسلیحاتی و مالی و حضور کماندوهایشان در غزه برای نجات اسرائیل میجنگیدند، اکنون انگلیسیها و آمریکاییها که مهارت بالاتری در قتل و ویرانی دارند، هواپیماهایشان را به تلآویو فرستادهاند یا در منطقه علیه مقاومت یمن و عراق فعال کردهاند تا با خط و نشان و اقدامات تحریکآمیز یک پایان حداقلی و مطلوب را برای خود و سپس رژیم صهیونیستی شکل دهند؛ ولی باید بدانند که اقدامات تروریستی و جنایتکارانه آنها موجب پاسخی موجهتر از جنبههای قانونی، بینالمللی، افکار عمومی و بسیاری از کشورهای جهان شده و به عنوان جنگافروز و تهدیدکننده صلح و امنیت منطقه و جهان مجازات خواهند شد.