رهنمودهای رهبر حکیم انقلاب اسلامی در آستانه انتخابات، مملو از نکات نغز در باب مردمسالاری دینی و جایگاه مردم است. معظمله در دیدار با ائمه جمعه سراسر کشور با تشریح جایگاه مردم در نظام اسلامی، میفرمایند: «در حیات اسلامی. مردم، در نگاه اسلام، در نگاه قرآن، با توجه به مجموعه احکام اسلامی، خیلی مورد توجهند در تحرک جامعه اسلامی، مجتمع اسلامی و حیات مجتمع اسلامی؛ نقش برجستهای دارند... نقش مردم اینقدر مهم است. حتی کسی مثل امیرالمؤمنین، علیبنابیطالب، اگر مردم با او نباشند، دُوروبَرش نباشند، میگوید من تکلیفی ندارم. اگر چنانچه مردم آمدند، آنوقت بر او واجب است که مسئولیت را بپذیرد؛ لذا حضرت مسئولیت را قبول کرد؛ مردم آمدند، فشار آوردند، اصرار کردند که شما بیایید خلافت را قبول کنید، ایشان هم قبول کرد. نقش مردم اینقدر مهم است... رسیدن به هدفهای اسلامیـ حالا اسمش را بگذارید «نظام اسلامی»، در نهایت «تمدن اسلامیـ جز با حضور مردم، جز با توجه و مبادرت مردم امکانپذیر نیست؛ باید مردم بخواهند، مردم بیایند، مردم اقدام کنند.»
با مروری بر داستان انقلاب اسلامی و نگاهی به وضعیت نظام مقدس جمهوری اسلامی در نیمه دهه پنجم میتوان جلوههای متنوعی از حاکمیت مردمسالاری دینی را مشاهده کرد که آن را به نظامی بیبدیل مبدل کرده است. بدون شک، چنین دستاورد باعظمتی را میتوان در صدر مهمترین دستاوردهای انقلاب اسلامی قرار داد و ابعاد گوناگون آن را بررسی و مطالعه کرد.
مردم و انقلاب اسلامی
اولین عرصه تجلی مردمسالاری دینی حضور همهجانبه اقشار گوناگون مردم در انقلاب بود. انقلاب اسلامی برخلاف بسیاری از انقلابات مشهور قرون جدید که یا مبتنی بر منافع طبقاتی شکل گرفتهاند یا از سوی بخش خاصی از جامعه هدایت و حمایت شدهاند و اهداف خاص قشری، طبقاتی، فرقهای را هدف قرار دادهاند، نهضتی بود که اهداف خود را منافع همه اقشار و طبقات و تودههای ملت با همه اعتقادات و گرایشهای مذهبی قرار داده بود و به دنبال شکلگیری نظامی بود که همه مردم ایران زمین در آن از حقوق اولیه انسانی برخوردار باشند و با این اهداف توانسته بود همه اقشار جامعه را به صحنه مبارزه با رژیم کشانده و پیر و جوان، شهری و روستایی، باسواد و بیسواد و همه و همه را در این «اعتراض بزرگ» همراه کند. به همین دلیل انقلاب اسلامی را بیشک میتوان بزرگترین انقلاب مردمی عصر حاضر نامید.
برپایی نظام سیاسی
با پیروزی انقلاب اسلامی مردم به خانههای خود باز نگشتند و زمام امور را به نخبگان و سیاسیون نسپردند تا آنها برایشان تصمیمسازی کنند و آنها تنها در وضعیتی انفعالی نظارهگر مسائل باشند. از سویی دیگر خیل تودههای ملت، جمعی بدونشعور و مهر شده در خدمت «رهبران پوپولیست پرور» نبودند که توانشان در خدمت صاحبان قدرت قرار گرفته و به ابزاری در خدمت حاکمان جدید قرار گیرد؛ آفاتی که پیش از این اغلب انقلابهای «عصر انقلابها» را به انحراف کشانده بود. بلکه انقلاب اسلامی حرکتی بود که مردم پس از پیروزی انقلاب همچنان در صحنه ماندند تا ایدئولوژیهای تنگ نظر «نخبه سالار»، «تبارسالار»، «اریستوکرات» و «الیگارشیک» را از صحنه رانده و گام به گام با هدایت «رهبری مردمی» و مبتنی بر آموزههای «دینی الهی» نظام سیاسی جدید را شکل دهند.
این جهتگیری برخاسته از نگاه رهبری الهی بود که در رأس این نهضت قرار داشت و او با تمام وجود به ملت خویش باور داشت. به همین دلیل از روز اول پیروزی نهضت از مردم خواست تا در گام به گام فرآیند شکلگیری نظام رأی خود را اعلام کنند. همهپرسی جمهوری اسلامی، انتخابات مجلس خبرگان قانون اساس، همهپرسی قانون اساسی، انتخابات مجلس شورای اسلامی و انتخابات ریاستجمهوری، انتخاباتی بود که در دو سال ابتدایی شکلگیری این نظام سیاسی با حضور پرشکوه مردم برگزار و نظام سیاسی مبتنی بر خواست و رأی ملت قانونی شد.
انتخاب مسئولان
این روند طی چهار دهه از عمر این شجره طیبه ادامه یافته و تقریباً هر سال شاهد برگزاری انتخابات و حضور پاشکوه مردم در صحنه انتخابات بودهایم و هماکنون در انتظار برگزاری چهلمین انتخابات هستیم و همه ارکان نظام بهطور مستقیم و غیرمستقیم از طریق رأی ملت برگزیده شدهاند. در این میان، جایگاهی نیست که مردم در قدرتیابی آن نقشی نداشته و از نظارت و کنترل مردمی رهبر معظم انقلاب اسلامی به این حقیقت چنین اشاره دارند: «نظام جمهوری اسلامی به معنای حقیقی کلمه، نظام مردمسالار و متکی به مردم است. شما ببینید؛ هر سالی تقریباً یک انتخابات. کشوری با شصت، هفتاد میلیون جمعیت، هر سال یک انتخابات در همه شئون، از رهبری نظام گرفته تا رئیسجمهور، تا نمایندگان و تا شوراها. مردم اینها را انتخاب میکنند و اینها با انتخاب مردم سرِ کار میآیند.»(1382/2/22)
مکلف بودن برابر مردم
از دیگر نمادهای مردمسالار بودن نظام اسلامی نگاه خدمتگزار بودن مسئولان در برابر مردم است. نظام اسلامی مسئول را خادم و وکیل ملت دانسته و برای آن نوعی تفوق و برتری قائل نیست، لذا مسئولان باید در برابر مردم پاسخگو بوده و با «عمل صالح» خویش در جایگاه مسئولیت رضایت مردم را به همراه داشته باشند. این پاسخگویی در برابر ملت کلید مهار قدرت و خودکامگی است که یکی از مؤلفههای اساسی در آموزههای حضرت امام(ره) نیز به شمار میآید. حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای به این عنصر در اندیشه سیاسی اسلام چنین اشاره میدارند: «در اسلام و نظام جمهوری اسلامی، فلسفه مسئولیت پیدا کردنِ مسئولان در کشور این است که برای مردم کار کنند. مسئولان برای مردمند و خدمتگزار و مدیون و امانتدار آنها هستند. مردم، محورند. کسی که در نظام جمهوری اسلامی مسئولیتی به دست میآورد، باید همه هم و غمش برای مردم باشد؛ هم برای دنیای مردم، هم برای مادیت مردم، هم برای معنویت مردم، هم برای ایجاد عدالت در میان مردم، هم برای احیای شأن انسانی مردم، هم برای آزادی مردم؛ اینها جزء وظایف اصلی حکومت است.»
بهرهبرداری از فکر و عمل مردم
مشورت با مردم و بهرهبرداری از فکر و عمل مردم در اعتلای کشور نیز نماد دیگری از جلوههای مردمسالاری در نظام مقدس جمهوری اسلامی است. به این معنا که مردم در عرصههای ساختن کشور بازیگر اصلی به شما آمده و علم و توان و استعداد آنهاست که قرار است نظام اسلامی را شکل دهد. نظام سیاسی که مبتنی بر استقلال فرهنگی، سیاسی و اقتصادی شکل گرفته باشد و هرگونه استیلا و وابستگی به بیگانگان را نفی کند، بیشک با روی گرداندن به مردم، تلاش خواهد کرد که برای حل معضلات و مشکلات به استعدادهای درونی خویش بنگرد و چنین است که مردم در امور محوریت خواهند یافت. انقلاب اسلامی نیز مبتنی بر این باور ساختارمند شده است. رهبری معظم انقلاب اسلامی این حقیقت را چنین تشریح میکنند: «عرصه دیگری که باز بر محور مردم حرکت میکند، عبارت است از بهرهبرداری از فکر و عمل مردم در راه اعتلای کشور؛ یعنی استعدادها را شکوفا کردن و معطل نگذاشتن. از اوایل انقلاب، همیشه امام خطاب به جوانان، دانشجویان، متفکران کشور و کسانی که داری استعداد بودند، میگفت که به خودتان ایمان بیاورید؛ نیروی خودتان را باور کنید و بدانید که میتوانید.»
لزوم آگاهسازی دائمی
عنصر دیگری که از جایگاه رفیع مردم در نظام مردمسالاری دینی حکایت دارد، اهمیت آگاهسازی دائمی مردم از حوادث و تحولات سیاسیـ اجتماعی و تصمیمگیریها و اتفاقات نظام سیاسی است. اغلب نظامهای سیاسی مدعی دموکراسی امروزه ترجیح میدهند با نوعی غفلتزایی مردم را از روند حوادث و اتفاقات کشورشان بیاطلاع نگه دارند و در سایه این بیخبری منافع فردی، حزبی و طبقاتی خود را پیگیری کنند. امروز حتی شعار مذموم «سیاست را باید به سیاسیون سپرد» به مؤلفه مترقی توسعه سیاسی در این رژیمها مبدل شده و نظریهپردازان و ایدئولوگهای این نظامها حضور نداشتن مردم در عرصه انتخابات و بیاطلاعی اغلب مردم جامعه از تصمیمگیریهای سیاسی کشور را نماد توسعهیافتگی و تفکیک و تقسیم صحیح امور در این کشور معرفی میکنند. این در حالی است که بنیانهای فکری انقلاب اسلامی برخلاف این نگرش بر اطلاعسازی و آگاهی بخشی دائم مردم به منزله رکن اصلی جامعه اسلامی بنا نهاده شده است.
حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای به این مهم در اندیشه سیاسی تئوریسین انقلاب اسلامیـ حضرت امام خمینی(ره)ـ چنین اشاره میفرمایند: «وسایل ارتباطی فکری نامطمئن و وابسته به دشمنان کشور و ملت، امام را وادار میکرد که هم خود او به طور دائم در موضع تبیین و ارشاد و هدایت مردم قرار گیرد و هم به دیگران دائماً توصیه کند که حقایق را به مردم بگویند و افکار آنها را نسبت به حقایقی که دشمن سعی میکند آنها را مکتوم نگهدارد، آشنا کنند. اینکه ما دایماً به صاحبان بیان و قلم و تریبونهای مختلف توصیه میکنیم که هدف و همت خود را بر تبیین صحیح حقایق قرار دهند، برای این است... .»