هر چیزی که در این دنیاست، از یک چیزی اثر میگیرد تا بهوجود بیاید یا ظاهر شود. به همین دلیل اصطلاحی ایجاد شده که «از اثر میتوان پی به مؤثر برد»؛ یعنی آنقدر این اتفاق مرسوم و معمول است که به یک اصل تبدیل شده است. عقل انسان نیز مانند هر اتفاقی در این عالم نشانههایی از وجودش ظهور میدهد که اصل فوق را تأکید میکند. در روایات ائمه اطهار(ع) نشانههای برای وجود عقل گفته شده است تا ما بفهمیم که آیا این نعمت خداوند را به بهترین وجه شناختهایم و بهکار گرفتهایم یا نه؟ یکی از نشانههای وجود عقل، ادب است. بهعبارتی چهره ظاهری، محسوس و مشاهدهپذیر «عقلانیت» و «ادب» است. امیرمؤمنان(ع) میفرمایند: «الْأَدَبُ صُورَةُ الْعَقْلِ»؛ به تعبیر دیگر، ادب از محصولات و ثمرات درختی است که ریشه آن عقل است: «الْأَدَبُ فِي الْإِنْسَانِ کشَجَرَةٍ أَصْلُهَا الْعَقْلُ»؛ با توجه به این بیان باید گفت، بیادبی نشانه بیخردی است. امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند: «لاَ عَقْلَ لِمَنْ لاَ أَدَبَ لَهُ»(غررالحکم، ج۱، ص۷۸۳). در واقع هر جایگاهی در این دنیا بسته به ادب است و تا ادب نباشد، رشد و پیشرفت در عرصههای مختلف مادی و معنوی بهوجود نمیآید. افراد میتوانند میزان و عمق عقلانیتشان را در میزان و عمق ادب پیدا کنند. در عرصههای مادی، مانند اجتماع هرقدر ادب باشد همانقدر عقلانیت هم وجود دارد. همانطور که مهمترین نشانه و شاخص «عقلانیت دینی» یک فرد را در میزان «ادب دینی» او در برابر خدا و اولیاء خدا و فرمانهای الهی باید دید. البته منظور ادبی است که فرد در پنهان و پیدا دارد، نه ادبی که فقط در ظاهر وجود دارد. شاید فکر کنیم با ادب بودن یعنی خوب صحبت کردن و به کسی توهین نکردن، اما فقط این رفتار نیست که ادب را نشان میدهد. در کل، هر رفتار انسانی و الهی را میتوان به ادب ربط داد. اگر کسی دروغ بگوید، مزورانه رفتار کند، با آبروی افراد بازی کند، تهمت بزند، رفتارهای خبیثانه از او سر بزند، به حریم خصوصی دیگران تجاوز کند، حرمت انسانها و ارزششان را حفظ نکند، حقوق انسانهای دیگر را رعایت نمیکند و... یا ادب مادی را رعایت نکرده یا ادب معنوی و الهی را؛ وقتی در یک جامعه رشد مادی میبینیم، باید به عقلانیت مادی آنان پی ببریم. وقتی در یک جامعه رشد معنوی میبینیم، باید به عقلانیت الهی و دینی پی ببریم و به عکس وقتی رشد و پیشرفتی در ابعاد مادی و معنوی نمیبینیم، جوامع را نیز خالی از عقلانیت مادی و معنوی مییابیم. پس برای رشد عقلانیت اجتماعی و دینی باید ادب را تقویت کرد. پیامبر اکرم(ص) میفرمایند: «همانا هر خيرى با عقل ادراک مىشود و دين ندارد آن کس که عقل ندارد.»(تحف العقول، ج۱، ص۵۴) عقل و ادب بهعنوان نشانههای شرافت و بزرگی هم معرفی شدهاند. مولیالموحدین(ع) میفرمایند: «بهدرستى که نيست شرف مگر بهعقل و ادب نه به مال و حسب يعنى آنچه شمرده شود از مفاخر پدران.»(غررالحکم، ج۱، ص۲۷۳) برای توسعه مادی و معنوی چارهای نداریم جز آنکه ادب الهی و انسانی را تقویت و حفظ کنیم. ما باید در محضر خداوند خاضع و خاشع باشیم و مطیع اوامر الهی باشیم تا هم در دنیا و هم در آخرت رشد کنیم و پیشرفتمان ماندگار و طولانیمدت باشد. امیرمؤمنان علی(ع) در حکمت پنجم نهجالبلاغه میفرمایند: «وَالْآدَابُ حُلَلٌ مُجَدَّدَةٌ»؛ آداب (انسانى) لباس زیبا و کهنگىناپذير است. هرگاه احساس کردیم که خستگی و ناامیدی به سراغمان آمده، باید با ادب الهی لباس کهنهمان را پاکیزه کنیم و در عبادت و اطاعت بکوشیم. جوامعی که احساس خمودگی و خستگی دارند، باید با معنویات و آداب دینی و اخلاقی خود را سرزنده و سرحال نگاه دارند تا رشد کنند. در این راستا، «ابن ابیالحدید» در شرح سخن امام(ع) و تفاوت میان لباس ادب و لباس نو مادی مینویسد: «اینگونه گفته میشود که هیچ لباسی زیباتر از لباس ادب نیست، چرا که لباسهای پوشیدنی کهنه میشوند و از بین میروند، اما لباس ادب میماند و لباسهای پوشیدنی گاهی به سرقت میرود و دزدان آن را میدزدند، اما لباس ادب با جوهر انسانیت ماندگار است و قابل دزدیدن و سرقت نیست.» رهبر معظم انقلاب نیز عامل تمدنسازی و جامعهسازی را ادب میدانند و میگویند: «به سراغ جامعهپردازی و جامعهسازی بروید، برای رسیدن به تمدنسازی و جامعهسازی عقل تنها کفایت نمیکند؛ یعنی عاقل بودن تنها نشان متمدن بودن انسان نیست، بلکه نشانه تمدن انسان عاقل ادب اوست.» جامعه انسانی باید تمدن داشته باشد و این تمدن به صمیمیت و دوستی نیاز دارد و طبق روایات این دوستی امکان پیدا نمیکند جز با ادب. امام صادق(ع) میفرماید: «شيطان، در عالِمی که بىبهره از ادب باشد، بيشتر طمع مىکند تا عالِمی که برخوردار از ادب است. پس ادب داشته باشيد و الا اگر بیادب باشید مثل اعراب بیابانگرد هستید.»(أعلامالدين، ج1، ص96) منظور امام(ع) از بیابانی، فرد یا جامعهای فاقد تمدن است. جوامع آنجایی که پیشرفت مادی دارند، ادب مادی دارند. آنجا که ادب معنوی دارند، پیشرفت معنوی و اخلاقی دارند. ضعف در هر یک سبب ضعف در دیگری است.