صبح صادق >>  جبهه >> گزارش
تاریخ انتشار : ۰۱ بهمن ۱۴۰۲ - ۱۳:۵۲  ، 
کد خبر : ۳۵۵۴۹۲
فلسطین با این همه شهدا باز هم پیروز میدان هستند؟

۱۰۰ روز مقاومت

پایگاه بصیرت / حسن نوروزی/ گروه جبهه
نیروهای حماس با پای برهنه، دمپایی لاانگشتی و شلوار ورزشی سه خط چنان تسمه از گرده سگ‌های هار صهیونیستی کشیده‌اند که پایگاه خبری «آکسیوس» در این باره می‌نویسد: «بایدن و دیگر مقامات ارشد آمریکا به‌طور فزاینده‌ای از بنیامین نتانیاهو، ‌نخست‌وزیر (رژیم) اسرائیل و اکثر درخواست‌های او از دولت آمریکا در رابطه با جنگ غزه ناامید شده‌اند.»
در این صد و خرده‌ای روز که از غرش نیروهای حماس در هفتم اکتبر می‌گذرد، سربازهای کودک‌کش صهیونیستی نه تنها نتوانسته‌اند منطقه درست و درمانی از غزه را اشغال کنند؛ بلکه در هر روز هزینه 300 میلیون دلاری روی دست رژیم صهیونیستی گذاشته‌اند. این موارد غیر از خسارت‌های سرسام‌آور ناشی از لغو قراردادهای نظامی، مهاجرت معکوس صهیونیست‌ها، خارج کردن سرمایه‌ها به دلیل ناامنی، تعطیلی توریسم و هزینه‌های نجومی گنبدآهنین است. با برآورد همه این موارد در طول صد روز می‌توان خسارتی بالاتر از 30 میلیارد دلار برای کودک‌کش‌های صهیونیست پیش‌بینی کرد. سوای از خسارت مالی، صهیونیست‌ها از جایگاه نظامی خود به شدت تنزل کردند. برای نمونه تانک‌های مرکاوا نسل 4 که قرار بود نقش منجی را در جنگ هسته‌ای بازی کند، شکار آرپی‌جی‌های نوک لک لکی حماس شد و آنچه امروز رژیم صهیونیستی از تونل‌های غزه به دست آورده، یک مسافت بیست کیلومتری است که در مقایسه با 500 کیلومتر باقی رقمی به شمار نمی‌آید. بنابراین اگر از نظر نظامی به قضیه صد روزه جبهه حق و باطل نگاهی بیندازیم، می‌بینیم دستاورد رژیم صهیونیستی در طول این مدت در حد یک شوخی بوده است.
برخی‌ها شاید دست بگذارند روی تعداد کشته‌ها و بگویند رژیم صهیونیستی شیطنت خود را به تمامه پیاده کرده است؛ اما نکته بسیار وسیع‌تر از تعداد شهدای این صد و خرده‌ای روز است. اگر تاریخ 76 ساله تجاوزات رژیم صهیونیستی را ورق بزنیم، روزی را نمی‌بینیم که فلسطینی‌ها از واژه وطن، کامی شیرین کرده باشند. شدت زهر کامی آنها به اندازه‌ای است که با هیچ سنجه و سامانه محاسباتی اندازه‌گیری نمی‌شود. زندگی فلسطینی‌ها در طول این سال‌ها به گونه‌ای است که هر روز حداقل با یک شهادت همراه بوده است. از طرفی تعداد شهدا، حتی اگر به 100 هزار نفر هم برسد، در برابر تلفات انسانی به دلیل محاصره و خسارات ناشی از محرومیت‌های عجیب و غریب از حقوق اولیه بشر در مناطق اشغال شده بسیار ناچیز است. فلسطین تنها کشور دنیاست که در آن چند هزار نفر در پاسگاه‌های نظامی به دنیا آمده‌اند و امروز معروفند به «نسل پست‌های ایست بازرسی». این‌ افراد همان بچه‌هایی هستند که مادران‌شان در پست‌های ایست بازرسی صهیون‌ها متوقف شدند و به آنها اجازه ندادند به بیمارستان بروند. خیلی از این مادران، در همان پست‌ها مردند و تولد بچه‌های‌شان را ندیدند. مردم فلسطین در بلندمدت، به صورت کاملاً خاموش و بدون انعکاس خبری، هزاران هزار کشته داده و می‌دهند. این نخستین‌بار است که مردم جهان، عریان و واضح، جان‌های از دست رفته را می‌بینند و متوجه سطح خشونت و بی‌رحمی اشغالگران می‌شوند. بنابراین، با کنار گذاشتن این صد روز در مقابل تمام سال‌های پشت سر گذاشته شده، به یک نکته می‌رسیم که تفاوت امروز فلسطین با دهه‌های گذشته این است که علاوه بر «کشته‌هایی که داده‌اند»، «ضررهای مشخص و غیرقابل انکاری» را به بدنه رژیم صهیونیستی وارد کرده‌اند؛ نکته‌ای که در طول تاریخ اشغال فلسطین به این شکل سابقه نداشته است. 
برخی هم به اشک‌ها و ناله‌های مادران، همسران و کودکان نگاه می‌کنند و با دلسوزی تمام این روزها را شکست فلسطین می‌خوانند! ناگفته پیداست که این بغض‌ها و اشک‌ها تنها در این صد روز نبوده و 76 سال است این ناله‌های مادران و همسران و کودکان در چهار ضلع کشور فلسطین می‌پیچد و اگر امروز این فریادها به گوش ما رسیده، به سبب رشادت‌هایی است که نیروهای حماس خلق کرده‌اند. در مقابل چنین جریانی که کاسه داغ‌تر از آش شده‌اند، فقط باید گفت چرا خود فلسطینی‌ها از این موضوع گله‌ای ندارند؟ چنین جریانی فقط تمایل دارد که جنگ پایان یابد تا از دست زنجموره‌هایی که می‌شنود خلاص شود. این چنین جریانی نه از گذشته فلسطین اطلاع دارد و نه از آینده آن چیزی می‌فهمد. این افراد لابد پیش خودشان فکر می‌کنند در صورت پایان جنگ گرسنگی و تشنگی پایان می‌پذیرد و مردم فلسطین دوباره به زندگی عادی خود برمی‌گردند؛ در حالی که این طور نیست و اگر جنگ پایان هم بپذیرد، در بهترین حالت فلسطینیان به گذشته‌ای برمی‌گردند که در آن بهداشت و خوراک و آب آشامیدنی قابل ملاحظه‌ای نیست. اگر می‌گوییم مسئله را باید به خود فلسطینی‌ها سپرد و حق انتخاب را به خود آنها داد، از این رو است که آنان واقعیت را بهتر از هر کسی می‌بینند و می‌دانند که چه گذشته‌ای داشته‌اند و چه آینده‌ای خواهند داشت.
شاید برخی هم عینک فیلسوف‌مآبانه خود را کمی بالاتر بگذارند و با نگاه مثلا عاقلانه‌ای از مذاکره فلسطینیان با رژیم صهیونیستی دم بزنند و این خیال را در خودشان پرورش دهند که تنها راه پایان مبارزه، مذاکره و صلح فی مابینی است. آنهایی که جنگ بین فلسطین و رژیم کودک‌کش صهیونیستی را از این دریچه نگاه می‌کنند، باید بدانند که هیچ راه مذاکره‌ای بین این دو جبهه وجود ندارد؛ چراکه آتش جنایت رژیم صهیونیستی هیچ‌گاه خاموش نمی‌شود و بی‌وقفه ادامه دارد. این نکته شاید عجیب باشد، اما بنای اشغالگران عبری زبان از ابتدای اشغال فلسطین تا به امروز بر این بوده که فلسطینی‌ها به این دریافت قطعی برسند که رژیم صهیونیستی یک دیوانه تمام عیار و غیر قابل کنترل است و اگر انگشتی به بدن او اصابت کند، آن دست را از بازو که هیچ، بلکه گلوی فرد را هم پاره می‌کند. اشغالگران می‌خواستند به فلسطینی‌ها ثابت کنند که پاسخ هرگونه اظهار ناراحتی مشت آهنین است. این مطلب در کتاب مشت آهنین (سرگذشت ولادیمیر ژابوتینسکی و مناخیم بگین و اسحاق شامیر) به خوبی توضیح داده شده است. «ژابوتینسکی» بنیانگذار قدرت نظامی صهیونیسم از کسانی است که معتقد بود به دست آوردن کشور فلسطین تنها از طریق قدرت اسلحه انجام می‌گیرد. تفکر وحشی‌ترین قوم تاریخ در بهترین حالت حرف «گلدا مایر» است که می‌گوید: «ما فلسطینی‌ها را نمی‌بخشیم که ما را مجبور می‌کنند بچه‌های‌شان را به قتل برسانیم.»
برخی هم پای استدلال‌شان را یک پله بالاتر گذاشته‌اند و فریاد روشنفکری برآورده‌اند که نیروهای حماس پشت مردم قایم شده‌اند؛ از این رو است که بسیاری از مردم به شهادت رسیده‌اند. به آنها باید گفت یک مبارز فلسطینی در غزه، کجا باید بجنگد که از نظر عبری‌زبانان صهیونیستی قابل قبول باشد؟ طرف دارد در خانه خودش می‌جنگد. مگر غزه چقدر جا دارد که یک نیروی مقاومت برود آنجا خط تشکیل دهد؟ مگر غزه کوه و جنگل دارد که نیروی مقاومت برود آنجا و  بجنگد؟ مگر اساسا چنین چیزی در مختصات غزه ممکن است؟ در غزه جا نیست مردم راه بروند. نیروی مقاومت اساساً در میان توده مردم جوشیده و شکل گرفته است. حماس یک نیروی مقاومت صد درصد مردمی است؛ اما رژیم کودک‌کش صهیونیستی گوش عالم را کر کرده که اینها مردم نیستند و یک مشت تروریست هستند. 
برخی هم می‌گویند آتش جنگ که بخوابد ماشین تبلیغاتی رژیم صهیونیستی و حامیانش تمام این روزها را از خاطر مردم پاک خواهد کرد. به آنها هم باید گفت، توپخانه تبلیغاتی و رسانه‌ای دشمن هر قدر هم قوی باشد، حریف خشونتی به این عریانی نمی‌شود؛ همانطور که هیچ ماشین تبلیغاتی نتوانست کارنامه جنایات ستمگرانی همچون هیتلر را تطهیر کند. 
روزهای گذشته که شیرینی صد روز مقاومت به کام عدالت خواهان و استکبارستیزان عالم نشست، عمده دلیل این شیرین کامی را باید از زاویه دید که رژیم ملعون صهیونیستی در همان روزهای ابتدایی در بوق و کرنای رسانه‌ای سه هدف را دنبال می‌کرد: 1: از بین بردن حماس، 2: بازگرداندن بدون قید و شرط اسرا، 3: برقراری یک رژیم امنیتی جدید در غزه. حال که بیش از 100 روز از دیوانه‌بازی‌های‌شان در دل غزه می‌گذرد، خودشان اعتراف می‌کنند نابودی حماس غیرممکن است. یک نفر از اسرا هم بدون مذاکره و تبادل آزاد نشده ‌است. با این حساب، کارنامه نیروهای کودک کش در این بازه زمانه تنها به خون 25 هزار زن و فرزند مظلوم آمیخته است که قطره قطره آنان حیثیت نداشته رژیم صهیونیستی را بر باد داده است. از آن طرف، نیروهای مقاومت حماس در همان روزهای ابتدایی اعلام کرده بودند هدف‌شان تنبیه دشمن به دلیل اهانت به مسجدالاقصی و آزادسازی زندانیان فلسطینی با تبادل اسراست. فعل «تنبیه» که واقع شده، یک مرحله تبادل هم شکل گرفته و باقی‌اش هم شکل خواهد گرفت.
نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات